جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 7

9 وي در حضور خداوند صيادي جبار بود. از اين جهت مي گويند: مثل نمرود ، صياد جبار در حضور خداوند.
‎10‎ و ابتداي مملكت وي ، بابل بود و َار�ك و َا َكد� و َك ْل َنه در زمين ش�نعار.
‎11‎ از آن زمين آشور بيرون رفت ، و نينوا و ر�حوبوت عير ، كا َلح را بنا نهاد ،
‎12‎ و ريس�ن را در ميان نينوا و كا َلح. و آن شهري بزرگ بود.
‎13‎ و �مصرايم ل ُوديم و ع�ناميم و َلهابيم و َنفتوحيم را آورد. ‎14‎ و َفتروسيم و َكسلوحيم را كه از ايشان ف�لسطينيان پديد آمدند و َكفتوريم را.
‎15‎ و كنعان ، صيدون ، نخست زادة خود ، وح� ّت را آورد. ‎16‎ و يبوسيان و َاموريان و ِجرجاشيان را
‎17‎ و ح�و�يان و ع�ر�قيان و سينيان را
‎18‎ و ا َرواديان و َصماريان و ح�ماتيان را. و بعد از آن ، قبايل كنعانيان منشعب شدند.
‎19‎ و سرحد كنعانيان از صيدون به سمت جرار تا غ َز َه بود ، و به سمت س�د�وم و ع�م�ور�ه و َاد�م�ه و َصب�وئيم تا به لا َشع. ‎20‎ اينانند پسران حام برحسب قبايل و زبانهاي ايشان ، در اراضي و ام�ت هاي خود.
‎21‎ و از سام كه پدر جميع بني عاب�ر و برادر يا َفث بزرگ بود ، از او نيز اولاد متولد شد.
‎22‎ پسران سام: عيلام و آشور و َار� َف ْكشاد و ُلود و َارام.
‎23‎ پسران َارام: ع�وص و ح�ول و جات�ر و ماش. ‎24‎ و َار�فكشاد ، شال�ح را آورد ، و شال�ح ، عابر را آورد.
‎25‎ و عابر را دو پسر متولد شد. يكي را فال�ج نام بود ، زيرا كه در ايام وي زمين منقسم شد. و نام برادرش ي� ْقطان. ‎26‎ و ي� ْقطان ، الم�وداد و شالف و ح� َضرموت و يار ِح را آورد ،
‎27‎ و ه�د�ورام و ا ُو�زال و د� ْق َلة را ،
‎28‎ و ع�وبال و ابيمائيل و ش�با را ،
‎11‎
‎29‎ ا َو�فير و ح� ِوي َله و ي�وباب را. اين همه پسران يقطان بودند. ‎30‎ و مسكن ايشان از ميشا بود به سمت س�فار�ه ، كه كوهي از كوههاي شرقي است.
‎31‎ اينانند پسران سام برحسب قبايل و زبانهاي ايشان ، در اراضي خود برحسب ام�ت هاي خويش.
‎32‎ اينانند قبايل پسران نوح ، برحسب پيدايش ايشان در ام�ت هاي جهان ، بعد از طوفان منشعب شدند.
1 و تمام جهان را يك زبان و يك لغت بود.
شد.
2 و واقع شد كه چون از مشرق كوچ مي كردند ، همواري اي در زمين شنعار يافتند و در آنجا سكني گرفتند.
3 و به يكديگر گفتند: بياييد ، خشتها بسازيم و آنها را خوب بپذيم ‏.»‏ و ايشان را آجر بجاي سنگ بود ، و قير بجاي گچ. 4 و گفتند: بياييد شهري براي خود بنا نهيم ، و برجي را كه سرش به آسمان برسد ، تا نامي براي خويشتن پيدا كنيم ، مبادا برروي تمام زمين پراكنده شويم.
5 و خداوند نزول نمود تا شهر و برجي را كه بني آدم بنا مي كردند ، ملاحظه نمايد. 6 و خداوند گفت: همانا قوم يكي است و جميع ايشان را يك زبان و اين كار را شروع كرده اند ، و الآن هيچ كاري كه قصد آنرا بكنند ، از ايشان ممتنع نخواهد
7 اكنون نازل شويم و زبان ايشان را در آنجا مشوش سازيم تا سخن يكديگر را نفهمند. 8 پس خداوند ايشان را از آنجا بر روي تمام زمين پراكنده ساخت و از بناي شهر باز ماندند.
9 از آن سببب آنجا را بابل ناميدند ، زيرا كه در آنجا خداوند لغت تمامي اهل جهان را مشوش ساخت. و خداوند ايشان را از آنجا بر روي تمام زمين پراكنده نمود.
‎10‎ اين است پيدايش سام. چون سام صد ساله بود ا َر�ف َكشاد را دو سال بعد از طوفان آورد.
‎11‎ و سام بعد از آوردن ارفكشاد ، پانصد سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد.
‎12‎ و ارفكشاد سي و پنج سال بزيست و شالح را آورد.
‎13‎ و ارفكشاد بعد از آوردن شالح ، چهارصد و سه سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد. ‎14‎ و شالح سي سال بزيست ، و عابر را آورد.
‎15‎ و شالح بعد از آوردن عابر ، چهارصد و سه سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد. ‎16‎ و عابر سي و چهار سال بزيست و فالج را آورد.
‎17‎ و عابر بعد از آوردن فالج ، چهارصد و سي سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد.
‎18‎ و فالج سي سال بزيست و ر�ع�و را آورد. ‎19‎ و فالج بعد از آوردن رعو ، دويست و نه سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد. ‎20‎ و رعو سي و دو سال بزيست ، و سروج را آورد.
‎21‎ و رعو بعد از آوردن س�ر�و�ج ، دويست و هفت سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد.
7