9
20 و نوح مذبحي براي خداوند بنا كرد ، و از هر بهيمة پاك و از پرندة پاك گرفته ، قرباني هاي سوختني براي مذبح گذرانيد.
21 و خداوند بوي خوش بوييد و خداوند در دل خود گفت: » بعد از اين ديگر زمين را بسبب انسان لعنت نكنم ، زيرا كه خيال دل انسان از طفوليت بد است ، و بار ديگر همة حيوانات را هلاك نكنم ، چنانكه كردم.
22 مادامي كه جهان باقي است ، زرع و حصاد ، و سرما و گرما ، و زمستان و تابستان ، و روز و شب موقوف نخواهد شد .»
1 و خدا ، نوح و پسرانش را بركت داده ، بديشان گفت: » بارور و كثير شويد و زمين را پر سازيد.
2 و خوف شما و هيبت شما بر همة حيوانات زمين و برهمة پرندگان آسمان ، و بر هرچه بر زمين مي خزد ، و بر همة ماهيان دريا خواهد بود ، به دست شما تسليم شده اند.
3 و هرجنبنده اي كه زندگي دارد ، براي شما طعام باشد. همه را چون علف سبز به شما دادم ، 4 مگر گوشت را با جانش كه خون او باشد ، مخوريد. 5 و هر آينه انتقام خون شما را براي جان شما خواهم گرفت. از دست هر حيوان آن را خواهم گرفت. و از دست انسان ، انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت.
6 هر كه خون انسان ريزد ، خون وي به دست انسان ريخته شود ، زيرا خدا انسان را بصورت خود ساخت.
7 و شما بارور و كثير شويد و در زمين منتشر شده ، در آن بيفزاييد. 8 و خدا نوح و پسرانش را با وي خطاب كرده ، گفت:
9 اينك من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذريت شما استوار سازم ،
10 و با همة جانوراني كه با شما باشند ، از پرندگان و بهايم و همة حيوانات زمين با شما ، با هر چه از كشتي بيرون آمد ، حتي جميع حيوانات زمين.
11 عهد خود را با شما استوار مي گردانم كه بار ديگر هر ذي جسد از آب طوفان هلاك نشود ، و طوفان بعد از اين نباشد تا زمين را خراب كند.
12 و خدا گفت: اينست نشان عهدي كه من مي بندم ، در ميان خود و شما ، و همة جانوراني كه با شما باشند ، نس ًلا بعد نسل تا به ابد:
13 قوس خود را در ابر مي گذارم ، و نشان آن عهدي كه در ميان من و جهان است ، خواهد بود. 14 و هنگامي كه ابر را بالاي زمين گسترانم ، و قوس در ابر ظاهر شود ،
كند.
15 آنگاه عهد خود را كه در ميان من و شما و همة جانوران ذي جسد مي باشد ، بياد خواهم آورد. و آب طوفان ديگر نخواهد بود تا هر ذي جسدي را هلاك
16 و قوس در ابر خواهد بود ، و آن را خواهم نگريست تا بياد آورم آن عهد جاوداني را كه در ميان خدا و همة جانوران است ، از هر ذي جسدي كه بر زمين است.
17 و خدا به نوح گفت: اينست نشان عهدي كه استوار ساختم در ميان خود و هر ذي جسدي كه بر زمين است .» 18 و پسران نوح كه از كشتي بيرون آمدند ، سام و حام و يافث بودند. و حام پدر كنعان است.
19 اينانند سه پسر نوح ، و از ايشان تمامي جهان منشعب شد. 20 و نوح به فلاحت زمين شروع كرد ، و تاكستاني غرس نمود.
21 و شراب نوشيده ، مست شد ، و در خيمة خود عريان گرديد.
22 و حام ، پدر كنعان ، برهنگي پدر خود را ديد و دو برادر خود را بيرون خبر داد.
نديدند.
23 و سام و يافث ، ردا را گرفته ، بر كتف خود انداختند ، و پس پس رفته ، برهنگي پدر خود را پوشانيدند. و روي ايشان باز پس بود كه برهنگي پدر خود را
24 و نوح از مستي خود به هوش آمده ، دريافت كه پسر كهترش با وي چه كرده بود.
25 پس گفت: كنعان ملعون باد! برادران خود را بندة بندگان باشد. 26 و گفت: متبارك باد يهوه خداي سام! و كنعان ، بندة او باشد.
27 خدا يافث را وسعت دهد ، و درخيمه هاي سام ساكن شود ، و كنعان بندة او باشد.
28 و نوح بعد از طوفان ، سيصد و پنجاه سال زندگاني كرد.
29 پس جملة ايام نوح نهصد و پنجاه سال بود كه مرد.
6
10 1 اين است پيدايش پسران نوح ، سام و حام و يافث. و از ايشان بعد از طوفان پسران متولد شدند.
2 پسران يافث: جوم�ر و ماجوج و ماداي و ياوان و توبال و ما َشك و تيراس.
3 و پسران جوم�ر: ا َشكناز و ر ِيفات و توج�ر�م�ه. 4 و پسران ياوان: َال�ي َشه وت َرشيش و َكتيم و دودانيم. 5 از اينان جزاير ام�ت ها منشعب شدند در اراضي خود ، هر يكي موافق زبان و قبيله اش در ام�ت هاي خويش.
6 و پسران حام: كوش و م�صرايم و فوط و كنعان.
7 و پسران كوش: س�با و ح�ويله و س�ب�ت َه و ر�ع�م�ه و س�ب�ت�كا. و پسران ر�ع�م�ه: ش�با و د�دان. 8 و كوش ِنمر�ود را آورد. او به جبار شدن در جهان شروع كرد.