جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 6

9
‎20‎ و نوح مذبحي براي خداوند بنا كرد ، و از هر بهيمة پاك و از پرندة پاك گرفته ، قرباني هاي سوختني براي مذبح گذرانيد .
‎21‎ و خداوند بوي خوش بوييد و خداوند در دل خود گفت : » بعد از اين ديگر زمين را بسبب انسان لعنت نكنم ، زيرا كه خيال دل انسان از طفوليت بد است ، و بار ديگر همة حيوانات را هلاك نكنم ، چنانكه كردم .
‎22‎ مادامي كه جهان باقي است ، زرع و حصاد ، و سرما و گرما ، و زمستان و تابستان ، و روز و شب موقوف نخواهد شد ‏.»‏
1 و خدا ، نوح و پسرانش را بركت داده ، بديشان گفت : » بارور و كثير شويد و زمين را پر سازيد .
2 و خوف شما و هيبت شما بر همة حيوانات زمين و برهمة پرندگان آسمان ، و بر هرچه بر زمين مي خزد ، و بر همة ماهيان دريا خواهد بود ، به دست شما تسليم شده اند .
3 و هرجنبنده اي كه زندگي دارد ، براي شما طعام باشد . همه را چون علف سبز به شما دادم ، 4 مگر گوشت را با جانش كه خون او باشد ، مخوريد . 5 و هر آينه انتقام خون شما را براي جان شما خواهم گرفت . از دست هر حيوان آن را خواهم گرفت . و از دست انسان ، انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت .
6 هر كه خون انسان ريزد ، خون وي به دست انسان ريخته شود ، زيرا خدا انسان را بصورت خود ساخت .
7 و شما بارور و كثير شويد و در زمين منتشر شده ، در آن بيفزاييد . 8 و خدا نوح و پسرانش را با وي خطاب كرده ، گفت :
9 اينك من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذريت شما استوار سازم ،
‎10‎ و با همة جانوراني كه با شما باشند ، از پرندگان و بهايم و همة حيوانات زمين با شما ، با هر چه از كشتي بيرون آمد ، حتي جميع حيوانات زمين .
‎11‎ عهد خود را با شما استوار مي گردانم كه بار ديگر هر ذي جسد از آب طوفان هلاك نشود ، و طوفان بعد از اين نباشد تا زمين را خراب كند .
‎12‎ و خدا گفت : اينست نشان عهدي كه من مي بندم ، در ميان خود و شما ، و همة جانوراني كه با شما باشند ، نس ًلا بعد نسل تا به ابد :
‎13‎ قوس خود را در ابر مي گذارم ، و نشان آن عهدي كه در ميان من و جهان است ، خواهد بود . ‎14‎ و هنگامي كه ابر را بالاي زمين گسترانم ، و قوس در ابر ظاهر شود ،
كند .
‎15‎ آنگاه عهد خود را كه در ميان من و شما و همة جانوران ذي جسد مي باشد ، بياد خواهم آورد . و آب طوفان ديگر نخواهد بود تا هر ذي جسدي را هلاك
‎16‎ و قوس در ابر خواهد بود ، و آن را خواهم نگريست تا بياد آورم آن عهد جاوداني را كه در ميان خدا و همة جانوران است ، از هر ذي جسدي كه بر زمين است .
‎17‎ و خدا به نوح گفت : اينست نشان عهدي كه استوار ساختم در ميان خود و هر ذي جسدي كه بر زمين است ‏.»‏ ‎18‎ و پسران نوح كه از كشتي بيرون آمدند ، سام و حام و يافث بودند . و حام پدر كنعان است .
‎19‎ اينانند سه پسر نوح ، و از ايشان تمامي جهان منشعب شد . ‎20‎ و نوح به فلاحت زمين شروع كرد ، و تاكستاني غرس نمود .
‎21‎ و شراب نوشيده ، مست شد ، و در خيمة خود عريان گرديد .
‎22‎ و حام ، پدر كنعان ، برهنگي پدر خود را ديد و دو برادر خود را بيرون خبر داد .
نديدند .
‎23‎ و سام و يافث ، ردا را گرفته ، بر كتف خود انداختند ، و پس پس رفته ، برهنگي پدر خود را پوشانيدند . و روي ايشان باز پس بود كه برهنگي پدر خود را
‎24‎ و نوح از مستي خود به هوش آمده ، دريافت كه پسر كهترش با وي چه كرده بود .
‎25‎ پس گفت : كنعان ملعون باد ! برادران خود را بندة بندگان باشد . ‎26‎ و گفت : متبارك باد يهوه خداي سام ! و كنعان ، بندة او باشد .
‎27‎ خدا يافث را وسعت دهد ، و درخيمه هاي سام ساكن شود ، و كنعان بندة او باشد .
‎28‎ و نوح بعد از طوفان ، سيصد و پنجاه سال زندگاني كرد .
‎29‎ پس جملة ايام نوح نهصد و پنجاه سال بود كه مرد .
6
‎10‎ 1 اين است پيدايش پسران نوح ، سام و حام و يافث . و از ايشان بعد از طوفان پسران متولد شدند .
2 پسران يافث : جوم�ر و ماجوج و ماداي و ياوان و توبال و ما َشك و تيراس .
3 و پسران جوم�ر : ا َشكناز و ر ِيفات و توج�ر�م�ه . 4 و پسران ياوان : َال�ي َشه وت َرشيش و َكتيم و دودانيم . 5 از اينان جزاير ام�ت ها منشعب شدند در اراضي خود ، هر يكي موافق زبان و قبيله اش در ام�ت هاي خويش .
6 و پسران حام : كوش و م�صرايم و فوط و كنعان .
7 و پسران كوش : س�با و ح�ويله و س�ب�ت َه و ر�ع�م�ه و س�ب�ت�كا . و پسران ر�ع�م�ه : ش�با و د�دان . 8 و كوش ِنمر�ود را آورد . او به جبار شدن در جهان شروع كرد .