جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 329

‎18‎ و ايشان تا الآن بر دروازة شرق ِي پادشاه مي باشند و دربانان� فرقة بني لاوي بودند.
‎19‎ و َش ُّلوم بن ق ُور ِي ابن ا َب�يآساف بن ُقو�ر�ح و برادرانش از خاندان پدرش يعني از بني ُقو�ر�ح كه ناظران عمل خدمت و مستحفظان دروازه هاي خيمه بودند و پدران ايشان ناظران ُاردوي خداوند و مستحفظان مدخل آن بودند.
‎20‎ و فين َحاس بن َا ْلعازار ، سابق رئيس ايشان بود. و خداوند با وي مي بود.
‎21‎ و زكريا ابن م�ش َل َم�ي�ا دربان دروازه خيمة اجتماع بود.
‎22‎ و جميع ايناني كه براي دربان ِي دروازه ها منتخب شدند ، دويست و دوازده نفر بودند و ايشان در دهات خود برحسب نسب نامه هاي خود شمرده شدند كه داود و سموئيل ِ رائي� ايشان را بر وظيفه هاي ايشان گماشته بودند.
‎23‎ پس ايشان را بر دروازه هاي خانة خداوند و خانة خيمه براي نگاهباني ِ آن گماشته شدند. ‎24‎ و دربانان به هر چهار طرف يعني به مشرق و مغرب و شمال و جنوب بودند. ‎25‎ و برادران ايشان كه در دهات خود بودند ، هر هفت روز نوبت به نوبت با ايشان مي آمدند.
‎26‎ زيرا چهار رئيس دربانان كه لاويان بودند ، منصب خا ّص داشتند و ناظران� حجره ها و خزانه هاي خانة خدا بودند. ‎27‎ و به اطراف خانة خدا منزل داشتند زيرا كه نگاه بانيش بر ايشان بود ، و باز كردن آن هر صبح بر ايشان بود.
‎28‎ و بعضي از ايشان بر آلات خدمت مأمور بودند ، چونكه آنها را به شماره مي آوردند و به شماره بيرون مي بردند.
‎29‎ از ايشان بر اسباب و جميع آلات قدس و آر�د� نرم و شراب و روغن و بخور و عطريات مأمور بودند. ‎30‎ و بعضي از پسران كاهنان ، عطريات خوشبو را تركيب مي كردند.
‎31‎ و م� َّت ْتيا كه از جمله لاويان و نخستزادة َش ُّلوم ُقو�ر�ح ي بود ، بر عمل مطبوخات گماشته شده بود.
‎32‎ و بعضي از برادران ايشان از پسران َقهاتيان ، بر نان َت ْقد�مه مأمور بودند تا آن را در هر روز سبت مهيا سازند.
‎33‎ و مغنيان از رؤساي خاندان آباي لاويان در حجره ها سكونت داشتند و از كار ديگر فارغ بودند زيراكه روز و شب در كار خود مشغول مي بودند. ‎34‎ اينان رؤساي خاندان آباي لاويان و برحسب انساب خود رئيس بودند و در اورشليم سكونت داشتند.
‎35‎ و در ِجب�ع�ون ، پدر ِجب�ع�ون ، ي�ع�وئيل سكونت داشت و اسم زنش م�ع�ك َه بود.
‎36‎ و نخستزاده اش ع�ب�دون بود ، پس صور و َقيس و ب�ع�ل و نير و ناداب ، ‎37‎ و ج�د�ور و َاخ�ي�و� و َزكريا و م� ْق ُلوت ؛
‎38‎ و م� ْق ُلوت ش�م�آم را آورد و ايشان نيز با برادران خود در اورشليم در مقابل برادران ايشان ساكن بودند.
‎39‎ و نير ق َيس را آورد و َقيس شاؤل را آورد و شاؤل ي�ه�وناتا ن و م� ْلكيشوع و ابيناداب و ا َش ْب�ع�ل را آورد. ‎40‎ و پسر ي�ه�وناتان ، م�ري�ب ب�ع�ل بود و م�ريب ب�ع�ل ميكا را آورد.
‎41‎ و پسر ميكا ، فيتون و مال َك و َتح�ريع و آحاز بودند.
‎42‎ و آحاز ي�ع�ر�ه را آورد و ي�ع�ر�ه ع� ْلم�ت و ع� ْزم�وت و ز ِم�ر ِي را آورد و زمری موصا را آورد.
‎43‎ و موصا بنعا را آورد و پسرش رفايا و پسرش ا َل ْعاس�ه و پسرش آصيل. ‎44‎ و آصيل را شش پسر بود و اين است نامهاي ايشان: ع� ْز ِريقام و ب� ْكر�و و اس�م�عيل و َشع�ريا و ع�وب�د�يا و حانان اينها پسران آصيل مي باشند.
‎10‎ 1 و فلسطينيان با اسرائيل جنگ كردند ، و مردان اسرائيل از حضور فلسطينيان فرار كردند و در كوه ِج ْلب�وع كشته شده ، افتادند.
2 و فلسطينيان شاؤل و پسرانش را به سختي تعاقب نمودند ، و فلسطينيان پسران شاؤل يوناتان و ابيناداب و م�ل ْكيشوع را كشتند.
3 و جنگ بر شاؤل سخت شد و تيراندازان او را دريافتند و از تيراندازان مجروح شد. 4 و شاؤل به سلاحدار خود گفت: » شمشير را بكش و به من فرو بر ، مبادا اين نامختونان بيايند و مرا افتضاح كنند ‏.»‏ اما سلاحدارش نخواست زيراكه بسيار مي ترسيد ؛ پس شاؤل شمشير را گرفته بر آن افتاد.
5 و سلاحدارش چون شاؤل را مرده ديد ، او نيز بر شمشير افتاد ، بم�رد.
6 و شاؤل م�رد و سه پسرش و تمامي اهل خانه اش همراه وي مردند.
7 و چون جميع مردان اسرائيل كه در وادي بودند ، اين را ديدند كه لشكر منهزم شده ، و شاؤل و پسرانش مرده اند ، ايشان نيز شهرهاي خود را ترك كرده ، گريختند و فلسطينيان آمده ، در آنها قرارگرفتند.
8 و روز ديگر واقع شد كه چون فلسطينيان آمدند تا كشتگان را برهنه نمايند ، شاؤل و پسرانش را در كوه ِج ْلب�وع افتاده يافتند.
9 پس او را برهنه ساخته ، س�ر و اسلحه اش را گرفتند و آنها را به زمين فلسطينيان به هر طرف فرستادند تا به بتها و قوم خود مژده برسانند.
‎329‎