جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 307

7 و او ده هزار نفر از ا َدوميان را در وادي ملح كشت و سالع را در جنگ گرفت و آن را تا به امروز ي�ق ْت َئيل ناميد.
8 آنگاه َام� ْصيا رسولان نزد ي�هوآش بن ي�ه�و َاخاز بن ييه�و ، پادشاه اسرائيل ، فرستاده ، گفت: بيا تا با يكديگر مقابله نماييم. 9 وي�ه�و آش پادشاه اسرائيل نزد َام� ْصيا ، پادشاه يهودا فرستاده ، گفت: شتر خار لبنان نزد سرو آزاد لبنان فرستاده ، گفت: دختر خود را به پسر من به زني بده ؛ اما حيوان وحشي اي كه در لبنان بود ، گذر كرده ، شترخار را پايمال نمود.
‎10‎ َادوم را البته شكست دادي و دلت تو را مغرور ساخته است ؛ پس فخر نموده ، در خانة خود بمان زيرا براي چه بلا را براي خود بر مي انگيزاني تا خودت و يهودا همراهت بيفتيد ‏.»‏
‎11‎ اما َام� ْصيا گوش نداد. پس ي�ه�وآش ، پادشاه اسرائيل برآمد و او و َام� ْصيا ، پادشاه يهودا در بيت شمس كه در يهوداست ، با يكديگر مقابله نمودند. ‎12‎ و يهودا از حضور اسرائيل منهزم شده ، هر كس به خيمة خود فرار كرد.
‎13‎ و يه�وآش ، پادشاه اسرائيل ، َا م� ْصيا ابن ي�ه�وآش بن َا َخ ْزيا پادشاه يهودا را در بيت شمس گرفت و به اورشليم آمده ، حصار اورشليم را از دروازة افرايم تا دروازة زاويه ، يعني چهار صد ذراع منهدم ساخت.
‎14‎ و تمامي طلا و نقره و تمامي ظروفي را كه در خانة خداوند و در خزانه هاي خانة پادشاه يافت شد ، و يرغمالان گرفته ، به سامره مراجعت كرد.
‎15‎ و بقية اعمالي را كه ي�ه�وآش كرد و تهور او و چگونه با َام� ْصيا پادشاه يهودا جنگ كرد ، آيا در كتاب تواريخ اي�ام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست ؟ ‎16‎ و ي�ه�وآش با پدران خود خوابيد و با پادشاهان اسرائيل در سامره دفن شد و پسرش ي�ر�ب�عام در جايش پادشاه شد.
‎17‎ و َام� ْصيا ابن يوآش ، پادشاه يهودا ، بعد از وفات ي�ه�وآش بن ي�ه�و َاخاز ، پاشاه اسرائيل ، پانزده سال زندگاني نمود. ‎18‎ و بقية و قايع َام�صيا ، آيا در كتاب تواريخ اي�آم پادشاهان يهودا مكتوب نيست ؟
‎19‎ و در اورشليم بروي فتنه انگيختند. پس او به لاكيش فرار كرد و از عقبش به لاكيش فرستاده ، او را آنجا كشتند. ‎20‎ و او را بر اسبان آوردند و با پدران خود در اورشليم در شهر داود ، دفن شد.
‎21‎ و تمامي قوم يهودا ، عزريا را كه شانزده ساله بود گرفته ، او را به جاي پدرش ، َام� ْصيا ، پادشاه ساختند.
‎22‎ او ايل َت را بنا كرد و بعد از آنكه پادشاه با پدران خود خوابيده بود ، آن را براي يهودا استرداد ساخت
‎23‎ و در سال پانزدهم َام� ْصيا بن يوآش ، پادشاه يهودا ، ي�ر�ب�عام بن ي�ه�وآش ، پادشاه اسرائيل ، در سامره آغاز سلطنت نمود ، چهل و يك سال پادشاهي كرد و ‎24‎ و آنچه درنظر خداوند ناپسند بود ، به عمل آورده ، از تمامي گناهان ي�ر�ب�عام بن ن َباط كه اسرائيل را مرتكب گناه ساخته بود ، اجتناب ننمود. ‎25‎ او حدود اسرائيل را از مدخل ح�مات تا درياي ع�ر�ب�ه استرداد نمود ، موافق كلامي كه يهوه ، خداي اسرائيل ، به واسطة بندة خود ي�ونس� بن َام ّتآي نبي كه از ج� ّت حافر بود ، گفته بود.
‎26‎ زيرا خداوند ديد كه مصيبت اسرائيل بسيار تلخ بود چونكه نه محبوس و نه آزادي باقي ماند و معاوني به جهت اسرائيل وجود نداشت. ‎27‎ اما خداوند به محو ساختن نام اسرائيل از زير آسمان تكلم ننمود ؛ لهذا ايشان را به دست ي�ر�ب�عام بن يوآش نجات داد.
‎28‎ و بقية وقايع ي�ر�ب�عام و آنچه كرد و تهو�ر او كه چگونه جنگ نمود و چگونه دمشق و حمات را كه از يهودا بود ، براي اسرائيل استرداد ساخت ، آيا در كتاب تواريخ اي�ام پادشاهان اسرائيل مكتوب نيست ؟
‎29‎ پس ي�ر�ب�عام با پدران خود ، يعني با پادشاهان اسرائيل خوابيد و پسرش زكريا در جايش سلطنت نمود.
‎15‎ 1 و در سال بيست و هفتم ي�ر�ب�عام ، پادشاه اسرائيل ، ع� َزر�يا ابن َام� ْصيا ، پادشاه يهودا آغاز سلطنت نمود.
2 و شانزده ساله بود كه پادشاه شد و پنجاه و دو سال در اورشليم پادشاهي كرد و اسم مادرش ي� ُك ْلياي اورشليمي بود.
3 و آنچه درنظرخداوند پسند بود ، موافق هر چه پدرش َام� ْصيا كرده بود ، بجا آورد. 4 ليكن مكانهاي بلند برداشته نشد و قوم هنوز در مكانهاي بلند قرباني مي گذرانيدند و بخور مي سوزانيدند.
5 و خداوند ، پادشاه را مبتلا ساخت كه تا روز وفاتش ابرص بود و در مريض خانه اي ساكن ماند و يوتام پسر پادشاه بر خانة او بود و بر قوم زمين داوري مي نمود.
6 و بقية وقايع ع� َزر�يا و هر چه كرد ، آيا در كتاب تواريخ اي�ام پادشاهان يهودا مكتوب نيست ؟
7 پس ع� َزر�يا با پدران خود خوابيد و او را با پدرانش در شهر داود دفن كردند و پسرش يوتام در جايش پادشاه بود. 8 در سال سي و هشتم ع�ز َر�يا ، پادشاه يهودا زكريا ابن ي�ر�ب�عام بر اسرائيل در سامره پادشاه شد و شش ماه پادشاهي كرد.
9 و آنچه درنظرخداوند ناپسند بود ، به نحوي كه پدرانش مي كردند ، به عمل آورد و از گناهان ي�ر�ب�عام بن نباط كه اسرائيل را مرتكب گناه ساخته بود ، اجتناب ننمود.
‎10‎ پس ش ّل ّو�م بن يابيش بر او شوريده ، او را در حضور قوم زد و كشت و به جايش سلطنت نمود.
‎307‎