جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 263

‎16‎ پس عمق هاي دريا ظاهر شد و اساسهاي ربع مسكون منكشف گرديد ، از توبيخ خداوند و از نفخة باد بيني وي.
‎17‎ از اعلي ع ّلي�ين فرستاده ، مرا گرف و از آبهاي بسيار مرا بيرون كشيد.
‎18‎ مرا از دشمنان زورآورم رهايي داد ، و از مبغضانم ، چونكه از من قويتر بودند. ‎19‎ در روز شقاوت من ، ايشان مرا دريافته بودند ، ليكن خداوند تكيه گاه من بود. ‎20‎ مرا به مكان وسيع بيرون آورد و مرا خلاصي داد چونكه به من رغبت مي داشت.
‎21‎ پس خداوند مرا به حسب عدالتم جزا خواهد داد ، و به حسب پاكيزگ ِي دستم مرا مكافات خواهد رسانيد.
‎22‎ زيرا كه طريق هاي خداوند را حفظ نمودم و از خداي خويش عصيان نورزيدم.
‎23‎ چونكه جميع احكام او در مد� نظر من است و از فرايض او انحراف نورزيدم. ‎24‎ و به حضور او كامل شدم و از عصيان ورزيدن ، خويشتن را باز داشتم. ‎25‎ بنابراين خداوند مرا به حسب عدالتم جزا داد و برحسب صداقتي كه در نظر وي داشتم.
‎26‎ با شخص رحيم ، خويشتن را رحيم خواهي نمود و با مرد كامل با كاملي�ت رفتار خواهي كرد.
‎27‎ با شخص طاهر به طهارت عمل خواهي نمود و با كج ُخلقان مخالفت خواهي كرد. ‎28‎ و قوم مستمند را نجات خواهي داد. اما چشمان تو بر متكبران است تا ايشان را پ�ست گرداني.
‎29‎ زيرا كه تو اي خداوند ، نور من هستي و خداوند ، تاريكي مرا به روشنايي مبدل خواهد ساخت. ‎30‎ زيرا كه به استعانت تو بر لشكري تاخت آوردم و به مدد خداي خود بر حصارها جست و خيز نمودم.
‎31‎ و اما خدا ، طريق وي كامل است ؛ و كلام خداوند م�ص ّفا ؛ و او براي جميع متوكلانش سپر مي باشد.
‎32‎ زيرا كيست خدا غير از ي� ه�و� ه ؟ و كيست صخره غير از خداي ما ؟
‎33‎ خدا قلعة استوار من است. و طريق مرا كامل مي سازد. ‎34‎ و پايهايم را مثل پاي غزال مي گرداند ، و مرا بر مكانهاي بلندم برپا مي دارد.
‎35‎ دستهاي مرا به جنگ تعليم مي دهد ، و به بازوي خود كمان برنجين را مي كشم.
‎36‎ و سپر نجات خود را به من خواهي داد ، و لطف تو مرا بزرگ خواهد ساخت. ‎37‎ قدمهاي مرا در زير من وسعت دادي كه پايهايم نلغزيد.
‎38‎ دشمنان خود را تعاقب نموده ، ايشان را هلاك خواهم ساخت ، و تا نابود نشوند برنخواهم گشت.
‎39‎ ايشان را خراب كرده ، خ ُرد خواهم ساخت تا ديگر برنخيزند ، و زير پايهايم خواهند افتاد. ‎40‎ زيرا كمر مرا براي جنگ به قو�ت خواهي بست ، و آناني را كه به ضد� من برخيزند در زير من خم خواهي ساخت.
‎41‎ و دشمنانم را پيش من منهزم خواهي كرد تا خصمان خود را منقطع سازم.
‎42‎ فرياد بر مي آورند ، اما رهاننده اي نيست ؛ و به سوي خداوند ، ليكن ايشان را اجابت نخواهد كرد.
‎43‎ پس ايشان را مثل غبار زمين نرم مي كنم و مثل گل كوچه ها كوبيده ، پايمال مي سازم. ‎44‎ و تو مرا از مخاصمات قوم من خواهي رهانيد ، و مرا براي سرداري امت ها حفظ خواهي كرد ، و قومي را كه نشناخته بودم ، مرا بندگي خواهند نمود. ‎45‎ غريبان نزد من تذل ّل خواهند كرد و به مجرد شنيدن من ، مرا اطاعت خواهند نمود.
‎46‎ غريبان پژمرده خواهند گرديد و از مكان هاي مخفي خود با ترس بيرون خواهند آمد.
‎47‎ خداوند زنده است و صخرة من متبارك و خداي صخرة نجات من متعال باد. ‎48‎ اي خدايي كه براي من انتقام مي كشي و قومها را زير من پست مي سازي ،
‎49‎ و مرا ازدست دشمنانم بيرون مي آوري و بر مقاومت كنندگانم مرا بلند مي گرداني ، تو مرا از مرد ظالم خلاصي خواهي داد. ‎50‎ بنابراين اي خداوند ، تو را درميان امت ها حمد خواهم گفت ، و به نام تو ترن ّم خواهم نمود.
‎51‎ نجات عظيمي براي پادشاه خود مي نمايد. و براي مسيح خويش رحمت را پديد مي آورد به جهت داود و ذري�ت وي تا ابدا ّلاباد ‏.»‏
‎23‎ 1 و اين است سخنان آخر داود: » وحي داود بن يس�ا. و وحي مردي كه بر مقام بلند ممتاز گرديد ، مسيح خداي يعقوب ، و م غ ّن ِي شيري ِن اسرائيل.
2 روح خداوند به وسيلة من متك ّلم شد و كلام او بر زبانم جاري گرديد.
3 خداي اسرائيل متكلم شد و صخرة اسرائيل مرا گفت: آنكه بر مردمان حكمراني كند ، عادل باشد و با خدا ترسي سلطنت نمايد. 4 و او خواهد بود مثل روشنايي صبح ، وقتي كه علف سبز از زمين مي رويد ، به سبب درخشندگي بعد از باران.
‎263‎