جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 26

‎10‎ و خدا به وي گفت : نام تو يعقوب است اما بعد از اين نام تو يعقوب خوانده نشود ، بلكه اسرائيل خواهد بود . پس او را اسرائيل نام نهاد .
‎11‎ و خدا وي را گفت : من خداي قادرمطلق هستم . بارور و كثير شو . امتي و جماعتي از امتها از تو بوجود آيند ، و از صلب تو پادشاهان پديد شوند .
‎12‎ و زميني كه به ابراهيم و اسحاق دادم ، به تو دهم ، و به ذريت بعد از تو ، اين زمين را خواهم داد .
‎13‎ پس خدا از آنجايي كه با وي سخن گفت ، از نزد وي صعود نمود . ‎14‎ و يعقوب ستوني برپا داشت ، در جايي كه با وي تكلم نمود ، ستوني از سنگ ، و هديه اي ريختني بر آن ريخت ، و آن را به روغن تدهين كرد .
‎15‎ پس يعقوب آن مكان را كه خدا با وي در آنجا سخن گفته بود ، » بيت ئيل « ناميد .
‎16‎ پس ، از » بيت ئيل « كوچ كردند . و چون اندك مسافتي مانده بود كه به افراته برسند ، راحيل را وقت وضع حمل رسيد ، و زاييدنش دشوار شد . ‎17‎ و چون زاييدنش دشوار بود ، قابله وي را گفت : مترس زيرا كه اين نيز برايت پسر است .
‎18‎ و در حين جان كندن ، زيرا كه م�رد ، پسر را » بن اوني « نام نهاد ، لكن پدرش وي را » بن يامين « ناميد . ‎19‎ پس راحيل وفات يافت ، و در راه افراته كه بيت لحم باشد ، دفن شد . ‎20‎ و يعقوب بر قبر وي ستوني نصب كرد كه تا امروز ستون قبر راحيل است .
‎21‎ پس اسرائيل كوچ كرد و خيمة خود را بدان طرف برج عيدر زد .
‎22‎ و در حين سكونت اسرائيل در آن زمين ، رؤبين رفته ، با كنيز پدر خود ، بلهه ، همخواب شد . و اسرائيل اين را شنيد . و بني يعقوب دوازده بودند :
‎23‎ پسران ليه : روبين نخست زادة يعقوب و شمعون و لاوي و يهودا و يساكار و زبولون . ‎24‎ و پسران راحيل : يوسف و بن يامين .
‎36‎
‎25‎ و پسران بلهه كنيز راحيل : دان و نفتالي .
‎26‎ و پسران زلفه كنيز ليه : جاد و اشير . اينانند پسران يعقوب ، كه در فدان اران براي او متولد شدند . ‎27‎ و يعقوب نزد پدر خود اسحاق ، در ممري آمد ، به قرية اربع كه حبرون باشد ، جايي كه ابراهيم و اسحاق غربت گزيدند .
‎28‎ و عمر اسحاق صد و هشتاد سال بود .
‎29‎ و اسحاق جان سپرد و مرد ، و پير و سالخورده به قوم خويش پيوست . و پسرانش عيسو و يعقوب او را دفن كردند .
1 و پيدايش عيسو كه ادوم باشد ، اين است :
2 عيسو زنان خود را از دختران كنعانيان گرفت : يعني عاده دختر ايلون حتي ، و اهوليبامه دختر عني ، و دختر صعبون حوي ،
3 و بسمه دختر اسماعيل ، خواهر نبايوت . 4 و عاده ، اليفاز را براي عيسو زاييد ، و بسمه ، رعوئيل را بزاد ، 5 و اهوليبامه يعوش ، و يعلام و قرح را زاييد . اينانند پسران عيسو كه براي وي در زمين كنعان متولد شدند .
6 پس عيسو زنان و پسران و دختران و جميع اهل بيت ، و مواشي و همة حيوانات و تمامي اندوختة خود را كه در زمين كنعان اندوخته بود گرفته ، از نزد برادر خود يعقوب به زمين ديگر رفت .
7 زيرا كه اموال ايشان زياده بود از آنكه با هم سكونت كنند و زمين غربت ايشان بسبب مواشي ايشان گنجايش ايشان نداشت .
8 و عيسو در ج�ب�ل سعير ساكن شد . و عيسو همان ادوم است .
9 و اين است پيدايش عيسو پدر ادوم در جبل سعير : ‎10‎ اين است نامهاي پسران عيسو : اليفاز پسر عاده ، زن عيسو ، و رعوئيل ، پسر بسمه ، زن عيسو .
‎11‎ و بني اليفاز : تيمان و اومار و صفوا و جعتام و قناز بودند .
‎12‎ و تمناع ، كنيز اليفاز ، پسر عيسو بود . وي عماليق را براي اليفاز زاييد . اينانند پسر عاده زن عيسو .
‎13‎ و اينانند پسران رعوئيل : نحت و زارع و شمه و مزه . اينانند پسران بسمه زن عيسو . ‎14‎ و اينانند پسران اهوليبامه دختر عني ، دختر صبعون ، زن عيسو كه يعوش و يعلام و قرح را براي عيسو زاييد . ‎15‎ اينانند امراي بني عيسو : پسران اليفاز نخست زادة عيسو ، يعني امير تيمان و امير اومار و امير صفوا و امير قناز ،
‎16‎ و امير قورح و امير جعتام و امير عماليق . اينانند امراي اليفاز در زمين ادوم . اينانند پسران عاده .
‎17‎ و اينان پسران رعوئيل بن عيسو مي باشند : امير نحت و امير زارح و امير شمه و امير مزه . اينها امراي رعوئيل در زمين ادوم بودند . اينانند پسران بسمه زن عيسو .
‎18‎ و اينانند بني اهوليبامه زن عيسو : ‎19‎ اينانند پسران عيسو كه ادوم باشد و اينها امراي ايشان مي باشند .
امير يعوش و امير يعلام و امير قورح . اينها امراي اهوليبامه دختر عني ، زن عيسو مي باشند .
‎20‎ و اينانند پسران سعير حوري كه ساكن آن زمين بودند ، يعني : لوطان و شوبال و صبعون و عني ،
‎21‎ و ديشون و ايصر و ديشان . اينانند امراي حوريان و پسران سعير در زمين ادوم .
‎22‎ و پسران لوطان : حوري و هيمام بودند و خواهر لوطان تمناع ، بود .
‎23‎ و اينانند پسران شوبال : علوان و منحت و عيبال و شفو و اونام . ‎24‎ و اينانند بني صبعون :
ايه و عني . همين عني است كه چشمه هاي آب گرم را در صحرا پيدا نمود ، هنگامي كه الاغهاي پدرخود ، صبعون را مي چرانيد . ‎25‎ و اينانند اولاد عني : ديشون و اهوليبامه دختر عني .
‎26‎