10 و خدا به وي گفت: نام تو يعقوب است اما بعد از اين نام تو يعقوب خوانده نشود ، بلكه اسرائيل خواهد بود. پس او را اسرائيل نام نهاد.
11 و خدا وي را گفت: من خداي قادرمطلق هستم. بارور و كثير شو. امتي و جماعتي از امتها از تو بوجود آيند ، و از صلب تو پادشاهان پديد شوند.
12 و زميني كه به ابراهيم و اسحاق دادم ، به تو دهم ، و به ذريت بعد از تو ، اين زمين را خواهم داد.
13 پس خدا از آنجايي كه با وي سخن گفت ، از نزد وي صعود نمود. 14 و يعقوب ستوني برپا داشت ، در جايي كه با وي تكلم نمود ، ستوني از سنگ ، و هديه اي ريختني بر آن ريخت ، و آن را به روغن تدهين كرد.
15 پس يعقوب آن مكان را كه خدا با وي در آنجا سخن گفته بود ، » بيت ئيل « ناميد.
16 پس ، از » بيت ئيل « كوچ كردند. و چون اندك مسافتي مانده بود كه به افراته برسند ، راحيل را وقت وضع حمل رسيد ، و زاييدنش دشوار شد. 17 و چون زاييدنش دشوار بود ، قابله وي را گفت: مترس زيرا كه اين نيز برايت پسر است.
18 و در حين جان كندن ، زيرا كه م�رد ، پسر را » بن اوني « نام نهاد ، لكن پدرش وي را » بن يامين « ناميد. 19 پس راحيل وفات يافت ، و در راه افراته كه بيت لحم باشد ، دفن شد. 20 و يعقوب بر قبر وي ستوني نصب كرد كه تا امروز ستون قبر راحيل است.
21 پس اسرائيل كوچ كرد و خيمة خود را بدان طرف برج عيدر زد.
22 و در حين سكونت اسرائيل در آن زمين ، رؤبين رفته ، با كنيز پدر خود ، بلهه ، همخواب شد. و اسرائيل اين را شنيد. و بني يعقوب دوازده بودند:
23 پسران ليه: روبين نخست زادة يعقوب و شمعون و لاوي و يهودا و يساكار و زبولون. 24 و پسران راحيل: يوسف و بن يامين.
36
25 و پسران بلهه كنيز راحيل: دان و نفتالي.
26 و پسران زلفه كنيز ليه: جاد و اشير. اينانند پسران يعقوب ، كه در فدان اران براي او متولد شدند. 27 و يعقوب نزد پدر خود اسحاق ، در ممري آمد ، به قرية اربع كه حبرون باشد ، جايي كه ابراهيم و اسحاق غربت گزيدند.
28 و عمر اسحاق صد و هشتاد سال بود.
29 و اسحاق جان سپرد و مرد ، و پير و سالخورده به قوم خويش پيوست. و پسرانش عيسو و يعقوب او را دفن كردند.
1 و پيدايش عيسو كه ادوم باشد ، اين است:
2 عيسو زنان خود را از دختران كنعانيان گرفت: يعني عاده دختر ايلون حتي ، و اهوليبامه دختر عني ، و دختر صعبون حوي ،
3 و بسمه دختر اسماعيل ، خواهر نبايوت. 4 و عاده ، اليفاز را براي عيسو زاييد ، و بسمه ، رعوئيل را بزاد ، 5 و اهوليبامه يعوش ، و يعلام و قرح را زاييد. اينانند پسران عيسو كه براي وي در زمين كنعان متولد شدند.
6 پس عيسو زنان و پسران و دختران و جميع اهل بيت ، و مواشي و همة حيوانات و تمامي اندوختة خود را كه در زمين كنعان اندوخته بود گرفته ، از نزد برادر خود يعقوب به زمين ديگر رفت.
7 زيرا كه اموال ايشان زياده بود از آنكه با هم سكونت كنند و زمين غربت ايشان بسبب مواشي ايشان گنجايش ايشان نداشت.
8 و عيسو در ج�ب�ل سعير ساكن شد. و عيسو همان ادوم است.
9 و اين است پيدايش عيسو پدر ادوم در جبل سعير: 10 اين است نامهاي پسران عيسو: اليفاز پسر عاده ، زن عيسو ، و رعوئيل ، پسر بسمه ، زن عيسو.
11 و بني اليفاز: تيمان و اومار و صفوا و جعتام و قناز بودند.
12 و تمناع ، كنيز اليفاز ، پسر عيسو بود. وي عماليق را براي اليفاز زاييد. اينانند پسر عاده زن عيسو.
13 و اينانند پسران رعوئيل: نحت و زارع و شمه و مزه. اينانند پسران بسمه زن عيسو. 14 و اينانند پسران اهوليبامه دختر عني ، دختر صبعون ، زن عيسو كه يعوش و يعلام و قرح را براي عيسو زاييد. 15 اينانند امراي بني عيسو: پسران اليفاز نخست زادة عيسو ، يعني امير تيمان و امير اومار و امير صفوا و امير قناز ،
16 و امير قورح و امير جعتام و امير عماليق. اينانند امراي اليفاز در زمين ادوم. اينانند پسران عاده.
17 و اينان پسران رعوئيل بن عيسو مي باشند: امير نحت و امير زارح و امير شمه و امير مزه. اينها امراي رعوئيل در زمين ادوم بودند. اينانند پسران بسمه زن عيسو.
18 و اينانند بني اهوليبامه زن عيسو: 19 اينانند پسران عيسو كه ادوم باشد و اينها امراي ايشان مي باشند.
امير يعوش و امير يعلام و امير قورح. اينها امراي اهوليبامه دختر عني ، زن عيسو مي باشند.
20 و اينانند پسران سعير حوري كه ساكن آن زمين بودند ، يعني: لوطان و شوبال و صبعون و عني ،
21 و ديشون و ايصر و ديشان. اينانند امراي حوريان و پسران سعير در زمين ادوم.
22 و پسران لوطان: حوري و هيمام بودند و خواهر لوطان تمناع ، بود.
23 و اينانند پسران شوبال: علوان و منحت و عيبال و شفو و اونام. 24 و اينانند بني صبعون:
ايه و عني. همين عني است كه چشمه هاي آب گرم را در صحرا پيدا نمود ، هنگامي كه الاغهاي پدرخود ، صبعون را مي چرانيد. 25 و اينانند اولاد عني: ديشون و اهوليبامه دختر عني.
26