جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 248

‎19‎ و به تمامي قوم ، يعني به جميع گروه اسرائيل ، مردان و زنان به هريكي يك گردة نان و يك پارة گوشت و يك قرص كشمش بخشيد. پس تمامي قوم هر يكي به خانة خود رفتند.
‎20‎ اما داود برگشت تا اهل خانة خود را بركت دهد. و ميكال دختر شاؤل به استقبال داود بيرون آمده ، گفت: پادشاه اسرائيل امروز چه قدر خويشتن را عظمت داد كه خود را در نظر كنيزان� بندگان خود برهنه ساخت ، به طوري كه يكي از س� َفها خود را برهنه مي كند.
‎21‎ و داود ميكال گفت: » به حضور خداوند مرا بر پدرت و بر تمامي خاندانش برتري داد تا مرا بر قوم خداوند ، يعني بر اسرائيل پيشوا سازد ؛ از اين جهت به حضور خداوند بازي كردم.
‎22‎ و از اين نيز خود را زياده حقير خواهم نمود و در نظر خود پست خواهم شد ؛ ليكن درنظر كنيزاني كه دربارة آنها سخن گفتي ، معظ ّم خواهم بود.
‎23‎ و ميكال دختر شاؤل را تا روز وفاتش اولاد نشد.
7 1 و واقع شد چون پادشاه در خانة خود نشسته ، و خداوند او را از جميع دشمنانش از هر طرف آرامي داده بود ،
2 كه پادشاه به ناتان نبي گفت: الآن مرا مي بيني كه در خانة سرو آزاد ساكن مي باشم ، و تابوت خدا درميان پرده ها ساكن است.
3 ناتان به پادشاه گفت: بيا و هر آنچه در دلت باشد معمول دار زيرا خداوند با توست. 4 و در آن شب واقع شد كه كلام خداوند به ناتان نازل شده ، گفت:
5 برو و به بندة من داود بگو ، خداوند چنين مي گويد: آيا تو خانه اي براي سكونت من بنا مي كني ؟ 6 زيرا از روزي كه بني اسرائيل را از مصر بيرون آوردم تا امروز ، در خانه اي ساكن نشده ام بلكه در خيمه و مسكن گردش كرده ام.
7 و به هرجايي كه با جميع بني اسرائيل گردش كردم ، آيا به احدي از داوران اسرائيل كه براي رعايت قوم خود ، اسرائيل ، مأمور داشتم ، سخني گفتم كه چرا خانه اي از سرو آزاد براي من بنا نكرديد ؟
كردم.
8 و حال به بندة من ، داود چنين بگو كه ي�ه�و�ه صبايوت چنين مي گويد: من تو را از چراگاه از عقب گوسفندان گرفتم تا پيشواي قوم من ، اسرائيل ، باشي.
9 و هرجايي كه مي رفتي من با تو مي بودم و جميع دشمنانت را از حضور تو منقطع ساختم ، و براي تو اسم بزرگ مثل اسم بزرگاني كه بر زمينند ، پيدا
‎10‎ و به جهت قوم خود ، اسرائيل ، مكاني تعيين كردم و ايشان را غرس نمودم تا در مكان خويش ساكن شده ، باز متحرك نشوند ، و شريران ، ديگر ايشان را مثل سابق ذليل نسازند.
‎11‎ و مثل روزهايي كه داوران را بر قوم خود ، اسرائيل ، تعيين نموده بودم. و تو را از جميع دشمنانت آرامي دادم ؛ و خداوند تو را خبر مي دهد كه خداوند براي تو خانه اي بنا خواهد نمود.
‎12‎ زيرا روزهاي تو تمام خواهد شد و با پدران خود خواهي خوابيد و ذري�ت تو را كه از ُصلب تو بيرون آيد ، بعد از تو استوار خواهم ساخت ، و سلطنت او را پايدارخواهم نمود.
‎13‎ او براي اسم من خانه اي بنا خواهد نمود و كرسي سلطنت او را تا به ابد پايدار خواهم ساخت. ‎14‎ من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود ، و اگر او گناه ورزد ، او را با عصاي مردمان و به تازيانه هاي بني آدم تأديب خواهم نمود. ‎15‎ وليكن زحمت من از او دور نخواهد شد ، به طوري كه آن را از شاؤل دور كردم كه او را ازحضور تو رد ساختم.
‎16‎ و خانه و سلطنت تو ، به حضورت تا به ابد استوار خواهد ماند. ‎17‎ برحسب تمامي اين كلمات و مطابق تمامي اين رؤيا ناتان به داود تكلم نمود.
‎18‎ و داود پادشاه داخل شده ، به حضور خداوند نشست و گفت: » اي خداوند ي� ه�و� ه ، من كيستم و خاندان من چيست كه مرا به اين مقام رسانيدي ؟
‎19‎ و اين نيز در نظر تو اي خداوند ي�ه�و�ه امر قليل نمود زيرا كه دربارة خانة بنده ات نيز براي زمان طويل تكلم فرمودي. و آيا اين اي خداوند ي�ه�و�ه عادت بني آدم است ؟
‎20‎ و داود ديگر به تو چه تواند گفت زيرا كه تو اي خداوند ي�ه�و�ه ، بندة خود را مي شناسي ،
‎21‎ و برحسب كلام خود و موافق دل خود تمامي اين كارهاي عظيم را بجا آوردي تا بندة خود را تعليم دهي.
‎22‎ بنابرين اي ي�ه�و�ه خدا ، تو بزرگ هستي زيرا چنانكه به گوشهاي خود شنيده ايم ، مثل تو كسي نيست و غير از تو خدايي نيست.
‎23‎ و مثل قوم تو اسرائيل كدام يك ُام�ت بر روي زمين است كه خدا بيايد تا ايشان را فديه داده ، براي خويش قوم بسازد ، و اسمي براي خود پيدا نمايد ، و چيزهاي عظيم و مهيب براي شما و براي زمين خود بجا آورد به حضور قوم خويش كه براي خود از مصر و از امتها و خدايان ايشان فديه دادي.
‎24‎ و قوم خود اسرائيل را براي خود استوار ساختي ، تا ايشان تا به ابد قوم تو باشند ، و تو اي ي� ه�و� ه ، خداي ايشان شدي.
‎25‎ و الآن اي ي�ه�و�ه خدا ، كلامي را كه دربارة بندة خود و خانه اش گفتي تا به ابد استوار كن ، و برحسب آنچه گفتي ، عمل نما.
‎248‎