جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 190

‎15‎ و اگر در نظر شما پسند نيايد كه ي�ه�و�ه را عبادت نماييد ، پس امروز براي خود اختيار كنيد كه را عبادت خواهيد نمود ، خواه خداياني را كه پدران شما كه به آن طرف نهر بودند عبادت نمودند ، خواه خدايان َامورياني را كه شما در زمين ايشان ساكنيد ، و اما من و خاندان من ، ي�ه�و�ه را عبادت خواهيم نمود.
‎16‎ آنگاه قوم در جواب گفتند: حاشا از ما كه ي�ه�و�ه را ترك كرده ، خدايان غير را عبادت نماييم.
‎17‎ زيرا كه ي�ه�و�ه ، خداي ما ، اوست كه ما و پدران ما را از زمين مصر از خانة بندگي بيرون آورد ، و اين آيات بزرگ را در نظر ما نمود ، و ما را در تمام راه كه رفتيم و در تمامي طوايفي كه از ميان ايشان گذشتيم ، نگاه داشت.
‎18‎ و ي�ه�و�ه تمامي طوايف ، يعني ا َمورياني را كه در اين زمين ساكن بودند از پيش روي ما بيرون كرد ، پس ما نيز ي�ه�و�ه را عبادت خواهيم نمود ، زيرا كه او خداي ماست.
‎19‎ پس يوشع به قوم گفت: نمي توانيد ي�ه�و�ه را عبادت كنيد زيرا كه او خداي قدوس است و او خداي غيور است كه عصيان و گناهان شما را نخواهد آمرزيد. ‎20‎ اگر ي�ه�و�ه را ترك كرده ، خدايان غير را عبادت نماييد ، آنگاه او خواهد برگشت و به شما ضرر رسانيده ، بعد از آنكه به شما احسان نموده است ، شما را هلاك خواهد كرد.
‎21‎ قوم به يوشع گفتند: ني بلكه ي�ه�و�ه را عبادت خواهيم نمود.
‎22‎ يوشع به قوم گفت: شما بر خود شاهد هستيد كه ي�ه�و�ه را براي خود اختيار نموده ايد تا او را عبادت كنيد. گفتند: شاهد هستيم.
‎23‎ گفت: پس الآن خدايان غير را كه در ميان شما هستند دور كنيد ، و دلهاي خود را به ي�ه�و�ه ، خداي اسرائيل ، مايل سازيد. ‎24‎ قوم به يوشع گفتند: ي�ه�و�ه خداي خود را عبادت خواهيم نمود و آواز او را اطاعت خواهيم كرد. ‎25‎ پس در آن روز يوشع با قوم عهد بست و براي ايشان فريضه و شريعتي در شكيم قرار داد.
‎26‎ و يوشع اين سخنان را در كتاب تورات خدا نوشت و سنگي بزرگ گرفته ، آن را در آنجا زير درخت بلوطي كه نزد قدس خداوند بود برپا داشت. ‎27‎ و يوشع به تمامي قوم گفت: » اينك اين سنگ براي ما شاهد است ، زيرا كه تمامي سخنان خداوند را كه به ما گفت ، شنيده است ؛ پس براي شما شاهد خواهد بود ، مبادا خداي خود را انكار نماييد.
‎28‎ پس يوشع ، قوم يعني هركس را به ملك خود روانه نمود.
‎29‎ و بعد از اين امور واقع شد كه يوشع بن نون ، بندة خداوند ، چون صد و ده ساله بود ، مرد. ‎30‎ و او را درحدود ملك خودش در ت�م� َنه سارح كه در كوهستان افرايم به طرف شما كوه جاعش است ، دفن كردند.
‎31‎ و اسرائيل در همة ايام يوشع و همة روزهاي مشايخي كه بعد از يوشع زنده ماندند و تمام عملي كه خداوند براي اسرائيل كرده بود دانستند ، خداوند را عبادت نمودند.
‎32‎ و استخوانهاي يوسف را كه بني اسرائيل از مصر آورده بودند در شكيم ، در حصة زميني كه يعقوب از بني حمور ، پدر شكيم به صد قسيطه خريده بود ، دفن كردند ، و آن ملك بني يوسف شد.
‎33‎ و العازار بن هارون مرد ، و او را در تل پسرش فينحاس كه در كوهستان افرايم به او داده شد ، دفن كردند.
‎190‎