جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 118

‎22‎ پس ايشان به روي در افتاده ، گفتند: اي خدا كه خداي روحهاي تمام بشر هستي ، آيا يك نفر گناه ورزد و بر تمام جماعت غضبناك شوي ؟»‏
‎23‎ و خداوند موسي را خطاب كرده ، گفت: ‎24‎ جماعت را خطاب كرده ، بگو از اطراف مسكن قورح و داتان و ابيرام دور شويد. ‎25‎ پس موسي برخاسته ، نزد داتان و ابيرام رفت و مشايخ اسرائيل در عقب وي رفتند.
‎26‎ و جماعت را خطاب كرده ، گفت: از نزد خيمه هاي اين مردمان شرير دور شويد ، و چيزي را كه از آن ايشان است لمس منماييد ، مبادا در همة گناهان ايشان هلاك شويد.
‎27‎ پس از اطراف مسكن قورح و داتان و ابيرام دور شدند ، و داتان و ابيرام بيرون آمده ، با زنان و پسران و اطفال خود به در خيمه هاي خود ايستادند.
‎28‎ و موسي گفت: از اين خواهيد دانست كه خداوند مرا فرستاده است تا همة اين كارها را بكنم و به ارادة من نبوده است. ‎29‎ اگر اين كسان مثل موت ساير بني آدم بميرند و اگر مثل وقايع جميع بني آدم بر ايشان واقع شود ، خداوند مرا نفرستاده است. ‎30‎ و اما اگر خداوند چيز تازه اي بنمايد و زمين دهان خود را گشاده ، ايشان را با جميع ما يملك ايشان ببلعد كه به گور زنده فرود روند ، آنگاه بدانيد كه اين مردمان خداوند را اهانت نموده اند ‏.»‏
‎31‎ و چون از گفتن همة اين سخنان فارغ شد ، زميني كه زير ايشان بود ، شكافته شد.
‎32‎ و زمين دهان خود را گشوده ، ايشان را و خانه هاي ايشان و همة كسان را كه تعلق به قورح داشتند ، با تمامي اموال ايشان بلعيد.
‎33‎ و ايشان با هرچه به ايشان تعلق داشت ، زنده به گور فرو رفتند ، و زمين بر ايشان به هم آمده از ميان جماعت هلاك شدند. ‎34‎ و جميع اسرائيليان كه به اطراف ايشان بودند ، از نعرة ايشان گريختند ، زيرا گفتند مبادا زمين ما را نيز ببلعد. ‎35‎ و آتش از حضور خداوند بد آمده ، دويست و پنجاه نفر را كه بخور مي گذرانيدند ، سوزانيد.
‎36‎ و خداوند موسي را خطاب كرده ، گفت:
‎37‎ به العازاربن هارون كاهن بگو كه م�ج�م�رها را از ميان آتش بردار ، و آتش را به آن طرف بپاش زيرا كه آنها مقدس است ، ‎38‎ يعني م�ح�م�رهاي اين گناهكاران را به ضد جان ايشان ؛ و از آنها تختهاي پهن براي پوشش مذبح بسازند ، زيرا چونكه آنها را به حضور خداوند گذرانيده اند ، مقدس شده است ، تا براي بني اسرائيل آيتي باشد.
‎39‎ پس العازار كاهن م�ج�م�رهاي برنجين را كه سوخته شدگان گذرانيده بودند گرفته ، از آنها پوشش مذبح ساختند. ‎40‎ تا براي بني اسرائيل يادگار باشد تا هيچ غريبي كه از اولاد هارون نباشد بجهت سوزانيدن بخور به حضور خداوند نزديك نيايد ، مبادا مثل قورح و جمعيتش بشود ، چنانكه خداوند به واسطة موسي او را امر فرموده بود.
‎41‎ و در فرداي آن روز تمامي جماعت بني اسرائيل بر موسي و هارون همهمه كرده ، گفتند كه شما قوم خداوند را كشتيد.
‎42‎ و چون جماعت بر موسي و هارون جمع شدند ، به سوي خيمة اجتماع نگريستند ، و اينك ابر آن را پوشانيد و جلال خداوند ظاهر شد.
‎43‎ و موسي و هارون پيش خيمة اجتماع آمدند. ‎44‎ و خداوند موسي را خطاب كرده ، گفت:
‎45‎ از ميان اين جماعت دور شويد تا ايشان را ناگهان هلاك سازم. و ايشان به روي خود درافتادند. ‎46‎ و موسي به هارون گفت: » م�ج�م�ر خود را گرفته ، آتش از روي مذبح در آن بگذار ، و بخور بر آن بريز ، و به زودي به سوي جماعت رفته ، براي ايشان كفاره كن ، زيرا غضب از حضور خداوند برآمده ، و وبا شروع شده است.
‎47‎ پس هارون به نحوي كه موسي گفته بود آن را گرفته ، درميان جماعت دويد و اينك وبا درميان قوم شروع شده بود پس بخور را بريخت و بجهت قوم كفاره نمود.
‎17‎
‎48‎ و او درميان مرگان و زندگان ايستاد و وبا باز داشته شد.
‎49‎ و عدد كساني كه از وبا مردند چهارده هزار و هفتصد بود ، سواي آناني كه در حادثة قورح هلاك شدند. ‎50‎ پس هارون نزد موسي به در خيمة اجتماع برگشت و وبا رفع شد.
1 و خداوند موسي را خطاب كرده ، گفت:
2 به بني اسرائيل سخن بگو و از ايشان عصاها بگير ، يك عصا از هر خاندان آبا ، از جميع سروران ايشان دوازده عصا بر حسب خاندان آباي ايشان ، و نام هركس را بر عصاي او بنويس.
3 و اسم هارون را بر عصاي لاوي بنويس ، زيراكه براي هر سرور خاندان آباي ايشان يك عصا خواهد بود. 4 و آنها را در خيمة اجتماع پيش شهادت ، جايي كه من با شما ملاقات مي كنم بگذار. 5 و شخصي را كه من اختيار مي كنم ، عصاي او شكوفه خواهد آورد. پس همهمة بني اسرائيل را كه بر شما مي كنند از خود ساكت خواهم نمود ‏.»‏
‎118‎