14 15- 6 : 2
مَتّی
، یهودایی سرزمین در که م بِیتلِحِ ای »“ 6 کمترین روی هیچ به * یهودا فرمانروایان میان در
تو ، نیستی کرد
خواهد ظهور فرمانروایی تو از زیرا .”«
نمود خواهد شبانی را ، اسرائیل ، من قوم که و
خواند فرا خود نزد نهان در را مُغان هیرودیس پس 7 را آنان سپس 8 . شد جویا ایشان از را ستاره ظهور دقیقِ زمانِ آن
دربارۀ و بروید « : گفت بدیشان ، کرده روانه م بِیتلِحِ به سازید
آگاه مرا ، یافتید را او چون . کنید تحقیق بهدقّت کودک سخنان
شنیدن از پس ایشان 9 .« کنم جدهاش سَ ، آمده نیز من تا
، بودند دیده مشرق در که ستارهای هان و . شدند روانه ، پادشاه کودک که مکانی فراز بر سرانجام تا میرفت آنها
پیشاپیش
. شدند شاد بینهایت ستاره دیدن با ایشان 10 . بازایستاد ، بود ، دیدند مریم مادرش با را کودک و درآمدند خانه به چون
11 سپس . نمودند پرستش را کودک آن ، نهاده زمین بر
روی
و ر کُندُ و طلا از هدیههایی و گشودند را خود صندوقچههای یافتند
هشدار خواب در چون و 12 . کردند پیشکش وی به * مُر خود
دیار رهسپار دیگر راهی از ، بازنگردند هیرودیس نزد که .
شدند مصر
به
فرار یوسف بر خواب در خداوند فرشتۀ ، مُغان رفتن از پس
13 به
و برگیر را مادرش و کودک ، برخیز « : گفت و شد ظاهر هیرودیس
زیرا ، دهم خبر تو به تا بمان آنجا در و بگریز مصر شبانگاه
او پس 14 .« بکشد را او تا است کودک جستجوی در و 15 ، شد مصر رهسپار و برگرفت را مادرش و کودک ، برخاست خداوند
آنچه تا شد واقع این . ماند آنجا در هیرودیس مرگ تا
. است یهودا شهرهای منظور 6 : 2 همین به درختچهای شیرۀ از که است خوشبویی و تلخ مادۀ ” مُر “ 11 :
2 . میآید فراهم نام