24 و آتش از حضورخداوند بيرون آمده ، قرباني سوختني و پيه را بر مذبح بلعيد و چون تمامي قوم اين را ديدند ، صداي بلند كرده ، به روي در افتادند.
10 1 و ناداب و ابيهو پسران هارون ، هر يكي مجمرة خود را گرفته ، آتش بر آنها نهادند. و بخور بر آن گذارده ، آتش غريبي كه ايشان را نفرموده بود ، به حضور خداوند نزديك آوردند.
2 و آتش از حضور خداوند به در شده ، ايشان را بلعيد ، و به حضور خداوند مردند.
3 پس موسي به هارون گفت: اين است آنچه خداوند فرموده ، و گفته است كه از آناني كه به من نزديك آيند تقديس كرده خواهم شد ، و در نظر تمامي قوم جلال خواهم يافت. پس هارون خاموش شد.
4 و موسي ميثائيل و الصافان ، پسران ع� ّزيئيل عموي هارون را خوانده ، به ايشان گفت: نزديك آمده ، برادران خود را از پيش قدس بيرون لشكرگاه ببريد.
5 پس نزديك آمده ، ايشان را در پيراهنهاي ايشان بيرون لشكرگاه بردند ، چنانكه موسي گفته بود. 6 و موسي هارون و پسرانش العازار و ايتامار را گفت: مويهاي سر خود را باز مكنيد و گريبان خود را چاك مزنيد مبادا بميريد. و غضب بر تمامي جماعت بشود. اما برادران شما يعني تمام خاندان اسرائيل بجهت آتشي كه خداوند افروخته است ماتم خواهند كرد.
7 و از در خيمه اجتماع بيرون مرويد مبادا بميريد ، زيرا روغن مسح خداوند بر شماست. پس به حسب آنچه موسي گفت ، كردند.
8 و خداوند هارون را خطاب كرده ، گفت:
9 تو و پسرانت با تو چون به خيمه اجتماع داخل شويد ، شراب و م�س�ك�ري منوشيد مبادا بميريد. اين است فريضة ابدي در نسلهاي شما.
10 و تا درميان مقد�س و غير مقد�س و نجس و طاهر و تميز دهيد ،
11 و تا به بني اسرائيل همة فرايضي را كه خداوند به دست موسي براي ايشان گفته است ، تعليم دهيد.
12 و موسي به هارون و پسرانش العازار و ايتامار كه باقي بودند گفت: هدية آردي كه از هداياي آتشين خداوند مانده است بگيريد ، و آن را بي خميرمايه نزد مذبح بخوريد زيرا قدس اقداس است.
13 و آن را در مكان مقدس بخوريد زيرا كه از هداياي آتشين خداوند اين حص ّة تو و حصة پسران توست چنانكه مأمور شده ام. 14 و سينة جنبانيدني و ران افراشتني را تو و پسرانت و اخترانت با تو در جاي پاك بخوريد ، زيرا اينها از ذبايح سلامتي بني اسرائيل براي حصة تو و حصة پسرانت داده شده است.
است.
15 ران افراشتني و سينة جنبانيدني به حضور خداوند جنبانيده شود ، و از آن تو و از آن پسرانت خواهخد بود ، به فريضة ابدي چنانكه خداوند امر فرموده
16 و موسي بز قرباني گناه را طلبيد و اينك سوخته شده بود ، پس بر العازار و ايتامار پسران هارون كه باقي بودند خشم نموده ، گفت: 17 چرا قرباني گناه را در مكان مقدس نخورديد ؟ زيراكه آن قدس اقداس است ، و به شما داده شده بود تا گناه جماعت را برداشته ، براي ايشان به حضور خداوند كفاره كنيد.
11
18 اينك خون آن به اندرون قدس آورده نشد ، البته مي بايست آن را در قدس خورده باشيد ، چنانكه امر كرده بود. 19 هارون به موسي گفت: اينك امروز قرباني گناه خود و قرباني سوختني خود را به حضور خداوند گذرانيدند ، و چنين چيزها بر من و اقع شده است ، پس اگر امروز قرباني گناه را مي خوردم آيا منظور نظر خداوند مي شد ؟
20 چون موسي اين را شنيد ، درنظرش پسند آمد.
1 و خداوند موسي و هارون را خطاب كرده ، به ايشان گفت:
2 بني اسرائيل را خطاب كرده ، بگوييد: اينها حيواناتي هستند كه مي بايد بخورد ، از همه بهايمي كه بر روي زمين اند.
3 هر شكافته سم كه شكاف تمام دارد و نشخوار كننده اي از بهايم ، آن را بخوريد. 4 اما از نشخوار كنندگان و شكافتگان سم اينها را مخوريد ، يعني شتر ، زيرا نشخوار مي كند ليكن شكافته سم نيست ، آن براي شما نجس است.
5 و و�ن َك زيرا نشخوار مي كند اما شكافته سم نيست ، اين براي شما نجس است. 6 و خرگوش ، زيرا نشخوار مي كند ولي شكافته سم نيست ، اين براي شما نجس است.
7 و خوك ، زيرا شكافته سم است و شكاف تمام دارد ليكن نشخوار نمي كند ، اين براي شما نجس است. 8 از گوشت آنها مخوريد و لاش آنها را لمس مكنيد ، اينها براي شما نجس اند.
9 از همة آنچه در آب است اينها را بخوريد ، هر چه پر و فلس دارد در آب خواه در دريا خواه در نهرها ، آنها را بخوريد.
82