10 و چيزي كه از آن تا صبح نگاه مداريد. و آنچه تا صبح مانده باشد ، به آتش بسوزانيد.
11 و آن را بدين طور بخوريد ، چونكه ف� َصح خداوند است.
12 و در آن شب از زمين مصر عبور خواهم كرد ، و همة نخست زادگان زمين مصر را از انسان و بهايم خواهم زد ، و بر تمامي خدايان مصر داوري خواهم كرد. من يهوه هستم.
13 و آن خون ، علامتي براي شما خواهد بود ، بر خانه هايي كه در آنها مي باشيد. و چون خون را ببينم ، از شما خواهم گذشت و هنگامي كه زمين مصر را مي زنم ، آن بلا براي هلاك شما بر شما نخواهد آمد.
14 و آن روز ، شما را براي يادگاري خواهد بود ، و در آن ، عيدي براي خداوند نگاه داريد ، و آن را به قانون ابدي ، نس ًلا بعد نسل عيد نگاه داريد.
15 هفت روز نان فطير خوريد ، در روز اول خميرمايه را از خانه هاي خود بيرون كنيد ، زيرا هركه از روز نخستين تا روز هفتمين چيزي خمير شده بخورد ، آن شخص از اسرائيل منقع گردد.
16 و در روز اول ، محفل مقدس ، و در روز هفتم ، محفل مقدس براي شما خواهد بود. در آنها هيچ كار كرده نشود جز آنچه هر كس بايد بخورد ؛ آن فقط در ميان شما كرده شود.
17 پس عيد فطير را نگاه داريد ، زيرا كه در همان روز لشكرهاي شما را از زمين مصر بيرون آوردم. بنابراين ، اين روز را در نسلهاي خود به فريضة ابدي نگاه داريد.
18 در ماه اول در روز چهاردهم ماه ، در شام ، نان فطير بخوريد ، تا شام بيست و يكم ماه. 19 هفت روز خميرمايه در خانه هاي شما يافت نشود ، زيرا هر كه چيزي خمير شده بخورد ، آن شخص ازجماعت اسرائيل منقطع گردد ، خواه غريب باشد خواه بومي آن زمين.
20 هيچ چيز خمير شده مخوريد ، در همة مساكن خود فطير بخوريد.
21 پس موسي جميع مشايخ اسرائيل را خوانده ، بديشان گفت: برويد و بره اي براي خود موافق خاندانهاي خويش بگيريد ، و ف� َصح را ذبح نماييد.
22 و دسته اي از زوفا گرفته ، درخوني كه در طشت است فرو بريد ، و بر سر در و دو قايمة آن ، از خوني كه در طشت است بزنيد ، و كسي از شما از در خانة خود تا صبح بيرون نرود.
23 زيرا خداوند عبور خواهد كرد تا مصريان را بزند و چون خون را بر سر در و دو قايمه اش بيند ، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد كه هلاك كننده به خانه هاي شما در آيد تا شما را بزند.
24 و اين امر را براي خود و پسران خود به فريضة ابدي نگاه داريد.
25 و هنگامي كه داخل زميني شديد كه خداوند حسب قول خود ، آن را به شما خواهد داد. آنگاه اين عبادت را م�رعي داريد. 26 و چون پسران شما به شما گويند كه اين عبادت شما چيست ،
27 گوييد اين قرباني ِ ف� َصح خداوند است ، كه از خانه هاي بني اسرائيل در مصر عبور كرد ، وقتي كه مصريان را زد و خانه هاي ما را خلاصي داد. پس قوم به روي در افتاده ، سجده كردند.
28 پس بني اسرائيل رفته ، آن را كردند ، چنانكه خداوند به موسي و هارون امر فرموده بود ، همچنان كردند.
29 و واقع شد كه در نصف شب ، خداوند همة نخست زادگان زمين مصر را ، از نخست زادة فرعون كه بر تخت نشسته بود تا نخست زادة اسيري كه در زندان بود ، و همة نخست زاده هاي بهايم را زد.
گفتيد.
30 و در آن شب فرعون و همة بندگانش و جميع مصريان برخاستند و نعرة عظيمي در مصر برپا شد ، زيرا خانه اي نبود كه در آن م� ِيّتي نباشد. 31 و موسي و هارون را در شب طلبيده ، گفت: برخيزيد! و از ميان قوم من بيرون شويد ، هم شما و جميع بني اسرائيل! و رفته ، خداوند را عبادت نماييد ، چنانكه
32 گله ها و رمه هاي خود را نيز چنانكه گفتيد ، برداشته ، برويد و مرا نيز برکت دهید.
33 و مصريان نيز بر قوم ا�لحاح نمودند تا ايشان را بزودي از زمين روانه كنند ، زيرا گفتند ما همه مرده ايم. 34 و قوم ، آرد سرشتة خود را پيش از آنكه خمير شود برداشتند ، و َتغارهاي خويش را در رختها بر دوش خود بستند.
35 و بني اسرائيل به قول موسي عمل كرده ، از مصريان آلات نقره و آلات طلا و رختها خواستند. 36 و خداوند قوم را در نظر مصريان م� َكر�م ساخت ، كه هر آنچه خواستند بديشان دادند. پس مصريان را غارت كردند.
37 و بني اسرائيل از رعمسيس به سكوت كوچ كردند ، قريب ِ ششصد هزار مرد پياده ، سواي اطفال. 38 و گروهي مختلفة بسيار نيز همراه ايشان بيرون رفتند ، له ها و رمه ها و مواشي بسيار سنگين.
48