جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 4

6
‎13‎ و قينان بعد از آوردن م�ه� َل ْلئيل ، هشتصد و چهل سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد . ‎14‎ و تمامي ايام قينان ، نهصد و ده سال بود كه مرد .
‎15‎ و م�ه� َل ْلئيل ، شصت و پنج سال بزيست ، و يا ِرد را آورد .
‎16‎ و م�ه� َل ْلئيل بعد از آوردن يا ِرد ، هشتصد و سي سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد . ‎17‎ پس همة ايام م�ه� َل ْلئيل ، هشتصد و نود و پنج سال بود كه مرد .
‎18‎ و يا ِرد صد و شصت و دو سال بزيست ، و خنوخ را آورد .
‎19‎ و يا ِرد بعد از آوردن َخنوخ ، هشتصد سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد . ‎20‎ و تمامي ايام يا ِرد ، نهصد و شصت و دو سال بود كه مرد .
‎21‎ و خنوخ شصت و پنج سال بزيست ، و م�توشال َح را آورد .
‎22‎ و خنوخ بعد از آوردن متوشالح ، سيصد سال با خدا راه مي رفت و پسران و دختران آورد .
‎23‎ و همة ايام خنوخ ، سيصد و شصت و پنج سال بود . ‎24‎ و خنوخ با خدا راه مي رفت و ناياب شد ، زيرا خدا او را برگرفت .
‎25‎ و متوشالح صد و هشتاد و هفت سال بزيست ، و َلم�ك را آورد .
‎26‎ و متوشالح بعد از آوردن َلم�ك ، هفتصد و هشتاد و دو سال زندگاني كرد و پسران و دختران آورد .
‎27‎ پس جملة ايام متوشالح ، نهصد و شصت و نه سال بود كه مرد .
‎28‎ و َلم�ك صد و هشتاد و دو سال بزيست ، و پسري آورد .
‎29‎ و وي را نوح نام نهاده گفت : اين ما را تسلي خواهد داد از اعمال ما و از محنت دستهاي ما از زميني كه خداوند آن را ملعون كرد . ‎30‎ و َلم�ك بعد از آوردن نوح ، پانصد و نود و پنج سال زندگاني كرد و پسران و رختران آورد .
‎31‎ پس تمام ايام َلم�ك ، هفتصد و هفتاد و هفت سال بود كه مرد .
‎32‎ و نوح پانصد ساله بود ، پس نوح سام و حام و ياف�ث را آورد .
1 و واقع شد كه چون آدميان شروع كردند به زياد شدن بر روي زمين و دختران براي ايشان متولد گرديدند ،
2 پسران خدا دختران آدميان را ديدند كه نيكو منظرند ، و از هر كدام كه خواستند ، زنان براي خويشتن مي گرفتند .
3 و خداوند گفت : روح من در انسان دائم ًا داوري نخواهد كرد ، زيرا كه او نيز بشر است . ليكن ايام وي صد و بيست سال خواهد بود . 4 و در آن ايام مردان تنومند در زمين بودند . و بعد از هنگامي كه پسران خدا به دختران آدميان در آمدند و آنها براي ايشان اولاد زاييدند ، ايشان جباراني بودند كه در زمان س� َلف� ، مردان نامور شدند .
5 و خداوند ديد كه شرارت انسان در زمين بسيار است ، و هر تصور از خيالهاي دل وي دائم ًا محض شرارت است . 6 و خداوند پشيمان شد كه انسان را بر زمين ساخته بود ، و در دل خود محزون گشت .
7 و خداوند گفت : انسان را كه آفريده ام ، از روي زمين محو سازم ، انسان و بهايم و حشرات و پرندگان هوا را ، چونكه متأسف شدم از ساختن ايشان . 8 اما نوح در نظر خداوند التفات يافت .
9 اين است پيدايش نوح . نوح مردي عادل بود ، و در عصر خود كامل . و نوح با خدا راه مي رفت .
‎10‎ و نوح سه پسر آورد : سام و حام و يافث .
‎11‎ و زمين نيز بنظر خدا فاسد گرديده و زمين از ظلم پر شده بود .
‎12‎ و خدا زمين را ديد كه اينك فاسد شده است ، زيرا كه تمامي بشر راه خود را بر زمين فاسد كرده بودند .
‎13‎ و خدا به نوح گفت : انتهاي تمامي بشر به حضورم رسيده است ، زيرا كه زمين بسبب ايشان پر از ظلم شده است . و اينك من ايشان را با زمين هلاك خواهم ساخت .
مرد .
‎14‎ پس براي خود كشتي اي از چوب كوفر بساز ، و ح�ج�رات در كشتي بنا كن و درون و بيرونش را به قير بيندا .
‎15‎ و آن را بدين تركيب بساز كه طول كشتي سيصد ذراع باشد ، و عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سي ذراع . ‎16‎ و روشني اي براي كشتي بساز و آن را به ذراعي از بالا تمام كن . و د ِر كشتي را در جنب آن بگذار ، و طبقات تحتاني و وسطي و فوقاني بساز . ‎17‎ زيرا اينك من طوفان آب را بر زمين مي آورم تا هر جسدي را كه روح حيات در آن باشد ، از زير آسمان هلاك گردانم . و هر چه بر زمين است ، خواهد
‎18‎ لكن عهد خود را با تو استوار مي سازم و به كشتي درخواهي آمد ، تو و پسرانت و زوجه ات و ازواج پسرانت با تو . ‎19‎ و از جميع حيوانات ، از هر ذي جسدي ، جفتي از همه به كشتي در خواهي آورد ، تا با خويشتن زنده نگاه داري ، نر و ماده باشند . ‎20‎ از پرندگان به اجناس آنها ، و از بهايم به اجناس آنها ، و از همة حشرات زمين به اجناس آنها ، دو دو از همه نزد تو آيند تا زنده نگاه داري .
‎21‎ و از هر آذوقه اي كه خورده شود ، بگير و نزد خود ذخيره نما تا براي تو و آنها خوراك باشد .
‎22‎ پس نوح چنين كرد و به هر چه خدا او را امر فرمود ، عمل نمود .
4
7 1 و خداوند به نوح گفت : » تو و تمامي اهل خانه ات به كشتي در آييد ، زيرا تو را در اين عصر به حضور خود عادل ديدم .