28 در آن زمان چون داود ديد كه خداوند او را در خرمنگاه ُار�نان ي�ب�وسي مستجاب فرموده است در آنجا قرباني ها گذرانيد.
29 اما مسكن خداوند كه موسي در بيابان ساخته بود و مذبح قرباني سوختني ، در ايام در مكان بلند ِجب�عون بود. 30 ليكن داود نتوانست نزد آن برود تا از خدا مسألت نمايد ، چونكه از شمشير فرشتة خداوند مي ترسيد.
22 1 پس داود گفت: » اين است خانة ي�ه�و�ه خدا ، و اين مذبح قرباني سوختني براي اسرائيل مي باشد.
2 و داود فرمود تا غريبان را كه در زمين اسرائيل اند جمع كنند ، و سنگ تراشان معين كرد تا سنگهاي مربع براي بناي خانه خدا بتراشند.
3 و داود آهن بسياري به جهت ميخها براي لنگه هاي دروازه ها و براي وصلها حاضر ساخت و برنج بسيار كه نتوان وزن نمود. 4 و چوب سرو آزاد بيشمار زيراكه اهل صيدون و صور چوب سرو آزاد بسيار براي داود آوردند. 5 و داود گفت: » پسر من سليمان صغير و نازك است و خانه اي كه براي ي�ه�و�ه بايد بنا نمود ، مي بايست بسيار عظيم و نامي و جليل در تمامي زمينها بشود ؛ لهذا حال برايش تهيه مي بينم .» پس داود قبل از وفاتش تهي�ة بسيار ديد.
6 پس پسر خود سليمان را خوانده ، او را وصيت نمود كه خانه اي براي ي�ه�و�ة خداي اسرائيل بنا نمايد.
7 و داود به سليمان گفت كه: اي پسرم! من اراده داشتم كه خانه اي براي اسم ي�ه�و�ه خداي خود بنا نمايم.
8 ليكن كلام خداوند برمن نازل شده ، گفت: چونكه بسيار خون ريخته اي و جنگهاي عظيم كرده اي ، پس خانه اي براي اسم من بنا نخواهي كرد ، چونكه به حضور من بسيار خون بر زمين ريخته اي.
9 اينك پسري براي تو متولد خواهد شد كه مرد آرامي خواهد بود زيراكه من او را از جميع دشمنانش از هر طرف آرامي خواهم بخشيد ، چونكه اسم او سليمان خواهد بود و در ايام او اسرائيل را سلامتي و راحت عطا خواهم فرمود.
10 او خانه اي براي اسم من بنا خواهد كرد و او پسر من خواهد بود. و ك ُرسي سلطنت او را بر اسرائيل تا ابدالاباد پايدار خواهم گردانيد.
11 پس حال اي پسر من خداوند همراه تو باد تا كامياب شوي و خانة ي�ه�و�ه خداي خود را چنانكه درباره تو فرموده است بنا نمايي.
12 اما خداوند تو را فطانت و فهم عطا فرمايد و تو را دربارة اسرائيل وصيت نمايد تا شريعت ي�ه�و�ه خداي خود نگاه داري.
13 آنگاه اگر متوجه شده ، فرايض و احكامي را كه خداوند به موسي دربارة اسرائيل امر فرموده است ، به عمل آوري كامياب خواهي شد. پس قوي و دلير باش و ترسان و هراسان مشو.
14 و اينك من در تنگي خود صد هزار وزنة طلا و صد هزار وزنة نقره و برنج و آهن اينقدر زياده كه به وزن نيايد ، براي خانة خداوند مهيا ساخته ام و تو بر آنها مزيد كن.
15 و نزد تو عملة بسيارند ، از سنگ بران و سنگتراشان و نجاران و اشخاص هنرمند براي هر صنعتي.
16 طلا و نقره و برنج و آهن بيشمار است پس برخيز و مشغول باش و خداوند همراه تو باشد. 17 و داود تمامي سروران اسرائيل را امر فرمود كه پسرش سليمان را اعانت نمايند.
18 و گفت: آيا ي�ه�و�ه خداي شما نيست و آيا شما را از هر طرف آرامي نداده است ؟ زيرا ساكنان زمين را به دست من تسليم كرده است و زمين به حضور خداوند و به حضور قوم او مغلوب شده است.
19 پس حال دلها و جانهاي خود را متوجه سازيد تا ي�ه�و�ه خداي خويش را بطلبيد و برخاسته ، م� ْقدس ي�ه�و�ه خداي خويش را بنا نماييد تا تابوت عهد خداوند و آلات مقدس خدا را به خانه اي كه به جهت اسم ي�ه�و�ة بنا مي شود درآوريد.
23 1 و چون داود پير و سالخورده شد ، پسر خود سليمان را به پادشاهي اسرائيل نصب نمود.
2 و تمامي سروران اسرائيل و كاهنان و لاويان را جمع كرد.
3 و لاويان از سي ساله و بالاتر شمرده شدند و عدد ايشان برحسب سرهاي مردان ايشان ، سي و هشت هزار بود. 4 از ايشان بيست و چهار هزار سروران و دلاوران بودند.
5 و چهار هزار دربانان و چهار هزار نقر بودند كه خداوند را به آلاتي كه به جهت تسبيح ساخته شده ، تسبيح خوانند. 6 و داود ايشان را برحسب پسران لاوي يعني ج�ر�شون و َقهات و م�راري به فرقه ها تقسيم نمود.
7 از ج�رش ْونيان ل َع�دان و ش�م�ع ي.
8 پسران َلع�دان اول ي�حيئيل و زيتام و سومين ي�وئيل و
9 و پسران ش�مع�ي َش ُلوميت و ح�ريئيل و هاران سه نفر. اينان رؤساي خاندانهاي آباي َلع�دان بودند.
339