جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 331

‎25‎ اينك او از آن سي نفر م ّكرم تر شد ، ليكن به آن سه نفر اول ترسيد و داود او را بر اهل مشورت خود برگماشت.
‎26‎ و نيز از شجاعان لشكر ، عسائيل برادر يوآب و ا َل ْحانان بن د�ود�وي بيت لحمي ،
‎27‎ و َشم�وت� ه�ر�و ِري و حال َص َف ُلوني ،
‎28‎ و عيرا ابن ع� ّق ِي ِش َت ُقوعي و ا َبيع�ز َر ع�نا ُتوتي ، ‎29‎ و س�ب�كا ِي ح�وشاتي و عيلاي َا ُخوخ ي ، ‎30‎ و م�ه�راي َن ُطوفاتي وخا َلد بن ب�ع�ن َة َن ُطوفات�ي ،
‎31‎ وا� ّتاي ابن ريباي از ِجب�عة بني بنيامين و بناياي ف َر�عات ُوني ،
‎32‎ و ح�وراي از واريهاي جاع�ش و ا َبيئيل ع�ر�بات�ي ،
‎33‎ و ع� ْزموت� ب�ح�ر�ومي و َايح�باي َشع� ْلب�وني. ‎34‎ و از بني هاش َم ِج ُزوني يوناتان بن شاجاي ه�راري ،
‎35‎ و َاخيام بن ساكا ِر ه�راري و اليفال بن ا ُور ،
‎36‎ و جاف َرم�كيراتي و ا َخياي ف َلوني ،
‎37‎ ح� ْصر�وي َكر�م�لي و ن َع�راي ابن َا ْزباي. ‎38‎ و ي�وئيل برادر ناتان و م�ب�حار بن ه�ج�ري ،
‎39‎ و صا َل ِق ع�م�وني و نحراي ب ِير�وتي كه سلاحدار يوآب بن َصر�وي�ه بود. ‎40‎ و عيراي ِي ْتري و جار�ب ِي ْت ِري ،
‎41‎ و ُاوري�اي ح�ت َّي و زاباد بن َاح�لاي ،
‎42‎ و ع�دينا ابن شيزاي رؤبيني كه سردار رؤبينان بود و سي نفر همراهش بودند.
‎43‎ و حانان بن م�ع� َكه و يوشافاط م�ت ْني ، ‎44‎ و ع� ّزي� آي ع�ش ْت َر�وتي و شاماع و يع�وئيل پسران ح�وتام ع�ر�وعير ِي ، ‎45‎ و ي�ديع ِيئيل از م�ح�ويم و ي�ريباي يو ُشويا پسران ا َل ْناع�م و ي ِت ْم�ة موآبي ،
‎47‎ و ا َليئيل و ع�وبيد و ي�ع�س�يئيل م�ص ُوباتي.
‎12‎ 1 و اينانند كه نزد داود به ص� ْق َلغ آمدند ، هنگامي كه او هنوز از ترس شاؤل بن َقيس گرفتار بود ، و ايشان از آن شجاعان بودند كه در جنگ معاون او بودند.
2 و به كمان مسلح بودند و سنگها و تيرها از كمانها از دست راست و دست چپ مي انداختند و از برادران شاؤل بنياميني بودند.
3 سردار ايشان ا َخيع�ر�ر بود ، و بعد از اويوآش پسران َشماع�ة ِجب�عاتي و ي�زيئيل و فالط و پسران ع� ْزم�وت و ب�را َكه و ي ِيه�وي عناتوتي ، 4 و ِي ْشم�ع�اي ح�ب�ع�وني كه درميان آن سي نفر شجاع بود ، و بر آن سي نفر برتري داشت و ا�ر�ميا و ي�حزيئيل و يوحانان و يوزاباد� ج�ديراتي ،
5 و َا ْلعوزاي و ي�ريم�وت و ب�ع�ليا و َشم�ر�يا و َش َفطياي حر�وفي ، 6 و َا ْلقا َنه و ي ِش َي�ا و ع� َز ْزئيل و ي�وع� َزر و ي�ش ُب�عام كه از ُقور�حيان بودند ،
7 و ي�وعيل َه و َزب�د�يا پسران ي�ر�وحام ج�دوري.
8 و بعضي از جاديان كه مردان قوي شجاع و مردان جنگ آزموده و مسلح به سپر و تيراندازان كه روي ايشان مثل روي شير و مانند غزال كوهي تيزرو بودند ، خويشتن را نزد داود در ملاذ بيابان جدا ساختند ،
9 كه رئيس ايشان عا َزر و دومين ع�وب�د�يا و سومين َال�يآب بود ،
‎10‎ و چهارمين م� ْشم� َّنه و پنجمين �ار�ميا ،
‎11‎ و ششم ع� ّتاي و هفتم ا َل�يويل ،
‎12‎ و هشتم ي�وحانان و نهم َا ْلزاباد ،
‎13‎ و دهم ا�ر�ميا و يازدهم م� ْك َت َّناي. ‎14‎ اينان از بني جاد رؤساي لشكر بودند كه كوچكتر ايشان برابر صد نفر و بزرگتر برابر هزار نفر مي بود.
‎15‎ اينانند كه در ماه اول از ُار�د�ن عبور نمودند هنگامي كه آن از تمامي حدودش سيلان كرده بود و جميع ساكنان واديها را هم به طرف مشرق و هم به طرف مغرب منهزم ساختند.
‎16‎ و بعضي از بني بنيامين و يهودا نزد داود به آن ملاذ آمدند.
‎331‎