جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 271

‎27‎ وآن كلا از براي خوراك سليمان پادشاه و همة كساني كه بر سفرة سليمان پادشاه حاضر مي بودند ، هر يك در ماه خود تدارك مي ديدند و نمي گذاشتندكه به هيچ چيز احتياج باشد.
‎28‎ و جو و كاه به جهت اسبان تازي به مكاني كه هركس برحسب وظيفه اش مقر�ر بود ، مي آوردند. ‎29‎ و خدا به سليمان حكمت و فطانت از حد زياده و وسعت دل مثل ريگ كنارة دريا عطا فرمود. ‎30‎ و حكمت سليمان از حكمت تمامي بني مشرق و از حكمت جميع مصريان زياده بود.
‎31‎ و از جميع آدميان از ا�ينان� ازراحي و از پسران ماح�ول ، يعني ، حيمان و َك ْل ُكول و د�ر�د�ع حكيم تر بود و اسم او در ميان تمامي ام�ت هايي كه به اطرافش بودند ، شهرت يافت.
‎32‎ و سه هزار م�ث َل گفت و سرودهايش هزار و پنج بود.
‎33‎ و دربارة درختان سخن گفت ، از سرو آزاد ُلبنان تا زوفائي كه بر ديوارها مي رويد و دربارة بهايم و مرغان و حشرات و ماهيان نيز سخن گفت. ‎34‎ و از جميع طوايف و از تمام پادشاهان زمين كه آوازة حكمت او را شنيده بودند ، مي آمدند تا حكمت سليمان را استماع نمايند.
5 1 و حيرام ، پادشاه صور ، خادمان خود را نزد سليمان فرستاد ، چونكه شنيده بود كه او را به جاي پدرش به پادشاهي مسح كرده اند ، زيرا كه حيرام هميشه دوست داود بود.
2 و سليمان نزد حيرام فرستاده ، گفت
3 كه تو پدر من داود را مي داني كه نتوانست خانه اي به اسم ي�ه�ؤه ، خداي خود بنا نمايد به سبب جنگلهايي كه او را احاطه مي نمود تا خداوند ايشان را زير كف پايهاي او نهاد.
4 اما الآن ي�ه�و�ه ، خداي من ، مرا از هر طرف آرامي داده است كه هيچ واقعة بدي وجود ندارد.
5 و اينك مراد اين است كه خانه اي به اسم ي�ه�و�ه ، خداي خود بنا نمايم چنانكه خداوند به پدرم داود وعده داد و گفت كه پسرت كه او را به جاي تو بر كرسي من بنا خواهد كرد.
است.
6 و حال امر فرما كه سروهاي آزاد از لبنان براي من قطع نمايند و خادمان من همراه خادمان تو خواهند بود ، و مزد خادمانت را موافق هر آنچه بفرمايي به تو خواهم داد ، زيرا تو مي داني كه در ميان ما كسي نيست كه مثل صيدونيان در قطع نمودن درختان ماهر باشد.
7 پس چون حيرام سخنان سليمان را شنيد ، به غايت شادمان شده ، گفت: امروز خداوند متبارك باد كه به داود پسري حكيم بر اين قوم عظيم عطا نموده
8 و حيرام نزد سليمان فرستاره ، گفت: » پيغامي كه نزد من فرستادي اجابت نمودم و من خواهش تو را دربارة چوب سرو آزاد و چوب صنوبر بجا آورد.
9 خادمان من آنها را از لبنان به دريا فرود خواهند آورد و من آنها را ب�س� ًتنه خواهم ساخت در دريا ، تا مكاني كه براي من معين كني و آنها را در آنجا از هم باز خواهم كرد تا آنها را ببري و اما تو دربارة دادن آذوقه به خانة من ارادة مرا به جا خواهي آورد.
‎10‎ پس حيرام چوبهاي سرو آزاد و چوبهاي صنوبر را موافق تمامي اراده اش به سليمان داد.
‎11‎ و سليمان بيست هزار ُكر�گندم و بيست هزار ُكر� روغن صاف به حيرام به جهت قو�ت خانه اش داد ، و سليمان هر ساله اينقدر به حيرام مي داد.
‎12‎ و خداوند سليمان را به نوعي كه به او وعده داده بود ، حكمت بخشيد و درميان حيرام و سليمان صلح بود و با يكديگر عهد بستند.
‎13‎ و سليمان پادشاه از تمامي اسرائيل س�خ ْر�ه گرفت و آن س�خ ْر�ه سي هزارنفر بود. ‎14‎ و از ايشان ده هزار نفر ، هر ماهي به نوبت به لبنان مي فرستاد. يك ماه در لبنان و دو ماه در خانة خويش مي ماندند. و َار�ونيرام رئيس س� ْخر�ه بود. ‎15‎ و سليمان را هفتادهزار مرد بار بردار و هشتاد هزار نفر جو �ب ب�ر در كوه بود
‎16‎ سواي سروران گماشتگان سليمان كه ناظر كار بودند ، يعني سه هزار و سيصد نفر كه بر عاملان كار ضابط بودند. ‎17‎ و پادشاه امر فرمود تا سنگهاي بزرگ و سنگهاي گرانبها و سنگهاي تراشيده شده به جهت بناي خانه َكندند.
‎18‎ و بنايان سليمان و بنايان حيرام و ِجب�ليان آنها را تراشيدند ، پس چوبها و سنگها را به جهت بناي خانه مهي�ا ساختند.
6 1 و واقع شد در سال چهار صد و هشتاد از خروج بني اسرائيل از زمين مصر در ماه ز ِي�و كه ماه دوم سال چهارم سلطنت سليمان بر اسرائيل بود كه بناي خانة خداوند را شروع كرد.
2 و خانة خداوند كه سليمان پادشاه بنا نمود طولش شصت ذارع و عرضش بيست و بلنديش سي ذارع بود.
3 و رواق پيش هيكل خانه موافق عرض خانه ، طولش بيست ذراع و عرضش روبروي خانه ده ذراع بود.
‎271‎