جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 188

بودند.
‎14‎ و با او ده رئيس ، يعني يك رئيس از هر خاندان آباي از جميع اسباط اسرائيل را كه هر يكي از ايشان رئيس خاندان آباي ايشان از قبايل بني اسرائيل
‎15‎ پس ايشان نزد بني رؤبين و بني جاد و نصف سبط م�ن َس�ي به زمين ج ِل ْعاد آمدند و ايشان را مخاطب ساخته ، گفتند: ‎16‎ تمامي جماعت خداوند چنين مي گويند: اين چه فتنه است كه برخداي اسرائيل انگيخته ايد كه امروز از متابعت خداوند برگشته ايد و براي خود مذبحي ساخته ، امروز از خداوند متمرد شده ايد ؟
‎17‎ آيا گناه فغور براي ما كم است كه تا امروز خود را از آن طاهر نساخته ايم ، اگر چه وبا در جماعت خداوند عارض شد. ‎18‎ شما امروز از متابعت خداوند برگشته ايد. و واقع خواهد شد چون شما امروز از خداوند متمرد شده ايد كه او فردا بر تمامي جماعت اسرائيل غضب خواهد نمود.
‎19‎ و ليكن اگر زمين ملكي�ت شما نجس است ، پس به زمين ملكي�ت خداوند كه مسكن خداوند در آن ساكن است عبور نماييد ، و در ميان ما ملك بگيريد و از خداوند متمرد نشويد ، و از ما نيز متمرد نشويد ، در اين كه مذبحي براي خود سواي مذبح ي�ه�و�ه خداي ما بنا كنيد.
‎20‎ آيا ع�خان بن زار�ح دربارة چيز حرام خيانت نورزيد ؟ پس بر تمامي جماعت اسرائيل غضب آمد ، و آن شخص در گناه خود تنها هلاك نشد.
‎21‎ آنگه بني رؤبين و بني جاد و نصف سبط م� َنس�ي در جواب رؤساي قبايل اسرائيل گفتند:
‎22‎ ي�ه�و�ه خداي خدايان! ي�ه�و�ه خداي خدايان! او مي داند و اسرائيل خواهند دانست اگر اين كار از راه تمرد يا از راه خيانت بر خداوند بوده باشد ، امروز ما را خلاصي مده ،
‎23‎ كه براي خود مذبحي ساخته ايم تا از متابعت خداوند برگشته ، قرباني سوختني و هدية آردي برآن بگذرانيم ، و ذبايح سلامتي برآن بنماييم ؛ خود خداوند بازخواست بنمايد.
‎24‎ بلكه اين كار را از راه احتياط و هوشياري كرده ايم ، زيرا گفتيم شايد در وقت آينده پسران شما به پسران ما بگويند شما را با ي�ه�و�ه خداي اسرائيل چه علاقه است ؟
‎25‎ چونكه خداوند ُار�د�ن را در ميان ما و شما از بني رؤبين و بني جاد حد گذارده است. پس شما را در خداوند بهره اي نيست و پسران شما پسران ما را از ترس خداوند باز خواهند داشت.
‎26‎ پس گفتيم براي ساختن مذبحي به جهت خود تدارك ببينيم ، نه براي قرباني سوختني و نه براي ذبيحه ،
‎27‎ بلكه تا در ميان ما و شما و در ميان نسلهاي ما بعد از ما شاهد باشد تا خداوند را به حضور او با قرباني هاي سوختني و ذبايح سلامتي خود به جا آوريم ، تا در زمان آينده پسران شما به پسران ما نگويند كه شما را در خداوند هيچ بهره اي نيست.
‎28‎ پس گفتيم اگر در زمان آينده به ما و به نسلهاي ما چنين بگويند ، آنگاه ما خواهيم گفت ، مذبح خداوند را ببينيد كه پدران ما ساختند نه براي قرباني سوختني و نه براي ذبيحه ، بلكه تا در ميان ما و شما شاهد باشد.
‎29‎ حاشا از ما كه از خداوند متمرد شده ، امروز از متابعت خداوند برگرديم ، و مذبحي براي قرباني سوختني و هدية آردي و ذبيحه سواي مذبح ي�ه�وه ، خداي ما كه پيش روي مسكن اوست ، بسازيم.
‎30‎ و چون فينحاس كاهن و سروران جماعت و رؤساي قبايل اسرائيل كه با وي بودند ، سخني را كه بني رؤبين و بني جاد و بني م� َنس�ي گفته بودند ، شنيدند ، در نظر ايشان پسند آمد.
‎31‎ و فينحاس بن العازار كاهن به بني رؤبين وبني جاد وبني م� َنس�ي گفت: » امروز دانستم كه خداوند در ميان ماست ، چونكه اين خيانت نورزيده ايد ؛ پس الآن بني اسرائيل را از دست خداوند خلاصي داديد.
‎32‎ پس فينحاس بن العازار كاهن و سروران از نزد بني رؤبين و بني جاد از زمين ج ِل ْعاد به زمين كنعان ، نزد بني اسرائيل برگشته ، اين خبر را به ايشان رسانيدند.
‎33‎ و اين كار به نظر بني اسرائيل پسند آمد و بني اسرائيل خدا را متبارك خواندند ، و دربارة برآمدن براي مقاتلة ايشان تا زميني را كه بني رؤبين و بني جاد در آن ساكن بودند خراب نمايند ، ديگر سخن نگفتند.
‎34‎ و بني رؤبين و بني جاد آن مذبح را عيد ناميدند ، زيرا ميان ما شاهد است كه ي�ه�و�ه خداست.
‎23‎ و واقع شد بعد از روزهاي بسيار چون خداوند اسرائيل را از جميع دشمنان ايشان از هر طرف آرامي داده بود ، و يوشع پير و سالخورده شده بود. 2 كه يوشع جميع اسرائيل را با مشايخ ورؤسا و داوران و ناظران ايشان طلبيده ، به ايشان گفت: من پير و سالخورده شده ام.
3 و شما هر آنچه ي�ه�و�ه خداي شما به همة اين طوايف به خاطر شما كرده است ، ديده ايد ، زيرا ي�ه�و�ه خداي شما اوست كه براي شما جنگ كرده است.
‎188‎