جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 169

كتاب يوشع
1 و واقع شد بعد از وفات موسي ، بندة خداوند ، كه خداوند يوشع بن نون ، خادم موسي را خطاب كرده ، گفت:
2 موسي بندة من وفات يافته است. پس الآن برخيز و از اين ا ُر�د�ن عبوركن ، تو و تمامي اين قوم ، به زميني كه من به ايشان ، يعني به بني اسرائيل مي دهم.
3 هر جايي كه كف پاي شما گذارده شود به شما داده ام ، چنانكه به موسي گفتم. 4 از صحرا و اين لبنان تا نهر بزرگ يعني فرات ، تمامي ح�تي�ان و تا درياي بزرگ به طرف مغرب آفتاب ، حدود شما خواهد بود.
5 هيچكس را در تمامي ايام عمرت ياراي مقاومت با تو نخواهد بود. چنانكه با موسي بودم با تو خواهم بود. تو را مهمل نخواهم گذاشت و ترك نخواهم نمود.
6 قوي و دلير باش ، زيراكه تو اين قوم را متصرف زميني كه براي پدران قسم خوردم كه به ايشان بدهم ، خواهي ساخت. 7 فقط قوي و بسيار دلير باش تا بر حسب تمامي شريعتي كه بندة من ، موسي تو را امر كرده است متوجه شده ، عمل نمايي. زنهار از آن به طرف راست يا چپ تجاوز منما تا هر جايي كه روي ، كامياب شوي.
8 اين كتاب تورات از دهان تو دور نشود ، بلكه روز و شب در آن تفكر كن تا بر حسب هر آنچه در آن مكتوب است متوجه شده ، عمل نمايي زيرا همچنين راه خود را فيروز خواهي ساخت ، و همچنين كامياب خواهي شد.
9 آيا تو را امر نكردم ؟ پس قوي و دلير باش ، مترس و هراسان مباش زيرا در هر جا كه بروي ي�ه�و�ه خداي توست.
‎10‎ پس يوشع رؤساي قوم را امر فرموده ، گفت:
‎11‎ در ميان لشكرگاه بگذريد و قوم را امر فرموده ، بگوييد: براي خود توشه حاضر كنيد ، زيرا كه بعد از سه روز ، شما از اين ُار�د�ن عبور كرده ، داخل خواهيد شد تا تصرف كنيد در زميني كه ي�ه�و�ه خداي شما ، به شما براي ملكي�ت مي دهد.
‎12‎ و يوشع رؤبينيان و جاديان و نصف سبط م� َنس�ي را خطاب كرده ، گفت:
‎13‎ بياد آوريد آن سخن را كه موسي ، بندة خداوند ، به شما امر فرموده ، گفت: ي�ه�و�ه ، خداي شما به شما آرامي مي دهد و اين زمين را به شما مي بخشد. ‎14‎ زنان و اطفال و مواشي شما در زميني كه موسي درآن طرف ُار�دُن به شما داد خواهد ماند ، و اما شما مسلح شده ، يعني جميع مردان جنگي پيش روي برادران خود عبور كنيد ، و ايشان را اعانت نماييد.
‎15‎ تا خداوند برادران شما را مثل شما آرامي داده باشد ، و ايشان نيز در زميني كه ي�ه�وه ، خداي شما به ايشان مي دهد تصرف كرده باشند ، آنگاه به زمين مل ّكيت خود خواهي شد ، در آن كه موسي ، بندة خداوند به آن طرف ُار�د�ن به سوي مشرق آفتاب به شما داد. ‎16‎ ايشان در جواب يوشع گفتند: هر آنچه به ما فرمودي خواهيم كرد ، و هر جا ما را بفرستي ، خواهيم رفت.
‎17‎ چنانكه موسي را در هر چيز اطاعت نموديم ، تو را نيز اطاعت خواهيم نمود ، فقط ي�ه�و�ه خداي تو ، با تو باشد چنانكه با موسي بود. ‎18‎ هر كسي كه ار حكم تو رو گرداند و كلام تو را در هر چيزي كه او را امر فرمايي اطاعت نكند ، كشته خواهد شد ، فقط قوي و دلير باش.
2 و يوشع بن نون دو مرد جاسوس از ش� ّطيم به پنهاني فرستاده ، گفت: روانه شده ، زمين و اريحا را ببينيد. پس رفته ، به خانة زن زانيه اي كه راحاب نام داشت داخل شده ، در آ نجا خوابيدند.
2 و ملك اريحا را خبر دادند كه اينك مردمان از بني اسرائيل امشب داخل اين جا شدند تا زمين را جاسوسي كنند.
3 و ملك اريحا نزد راحاب فرستاده ، گفت: مرداني را كه نزد تو آمده ، به خانة تو داخل شده اند ، بيرون بياور زيرا براي جاسوسي تمامي زمين آمده اند. 4 و زن آن دو مرد را گرفته ، ايشان را پنهان كرد وگفت: بلي آن مردان نزد من آمدند ، اما ندانستم از كجا بودند. 5 و نزديك به وقت بستن دروازه ، آن مردان در تاريكي بيرون رفتند ونمي دانم كه ايشان كجا رفتند. به زودي ايشان را تعاقب نماييد كه به ايشان خواهيد رسيد.
6 ليكن او ايشان را به پشت بام برده در شاخه هاي كتان كه براي خود بر پشت بام چيده بود ، پنهان كرده بود. 7 پس آن كسان ، ايشان را به راه ا ُر�د�ن تا گدارها تعاقب نمودند ، و چون تعاقب كنندگان ايشان بيرون رفتند ، دروازه را بستند.
8 و قبل از آنكه بخوابند ، او نزد ايشان به پشت بام بر آمد.
9 و به آن مردان گفت: » مي دانم كه ي�ه�و�ه اين زمين را به شما داده ، و ترس شما بر ما مستولي شده است ، و تمام ساكنان زمين به سبب شما گداخته شده اند.
‎169‎