جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 165

‎31‎
8
1 و موسي رفته ، اين سخنان را به تمامي اسرائيل بيان كرد ،
2 و به ايشان گفت: من امروز صد و بيست ساله هستم و ديگر طاقت خروج و دخول ندارم ، و خداوند به من گفته است كه از اين اردن عبور نخواهي كرد.
3 ي�ه�و�ه خداي تو ، خود به حضور تو عبور خواهد كرد ، و او اين امت ها را از حضور تو هلاك خواهد ساخت ، تا آنها را به تصرف آوري ، و يوشع نيز پيش روي تو عبور خواهد نمود چنانكه خداوند گفته است.
4 و خداوند چنانكه به سيحون و عوج ، دو پادشاه اموريان ، كه هلاك ساخت و به ايشان عمل نمود ، به اينها نيز رفتار خواهد كرد. 5 پس چون خداوند ايشان را به دست شما تسليم كند ، شما با ايشان موافق تمامي حكمي كه به شما امر فرمودم ، رفتار نماييد.
6 قوي و دلير باشيد و از ايشان ترسان و هرسان مباشيد ، زيرا ي�ه�و�ه ، خدايت ، خود با تو مي رود و تو را وا نخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود.
7 و موسي يوشع را خوانده ، در نظر تمامي اسرائيل به او گفت: » قوي و دلير باش زيرا كه تو با اين قوم به زميني كه خداوند براي پدران ايشان قسم خورد
كه به ايشان بدهد داخل خواهي شد ، و تو آن را براي ايشان تقسيم خواهي نمود. و خداوند خود پيش روي خود مي رود. او با تو خواهد بود و تو را وا نخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود. پس ترسان و هراسان مباش. 9 و موسي اين تورات را نوشته ، آن را به بني لاوي َكه�نه كه تابوت عهد خداوند را برمي داشتند و به جميع مشايخ اسرائيل سپرد.
‎10‎ و موسي ايشان را امر فرموده ، گفت: كه در آخر هر هفت سال در وقت� معي ِن سا ِل انفكاك در عيد خميه ها ،
بخوان.
‎11‎ چون جميع اسرائيل بيايند تا به حضور ي�ه�و�ه خداي تو در مكاني كه او برگزيند حاضر شوند ، آنگاه آن تورات را پيش جميع اسرائيل در سمع ايشان
‎12‎ قوم را از مردان و زنان و اطفال و غريباني كه در دروازه هاي تو باشند جمع كن تا بشنوند ، و تعليم يافته ، از ي�ه�و�ه خداي شما بترسند و به عمل نمودن جميع سخنان اين تورات هوشيار باشند.
‎13‎ و تا پسران ايشان كه ندانسته اند ، بشنوند ، و تعليم يايند ، تا مادامي كه شما بر زميني كه براي تصرفش از اردن عبور مي كنيد زنده باشيد ، از ي�ه�و�ه خداي شما بترسند.
‎14‎ و خداوند به موسي گفت: رفته ، در خيمة اجتماع حاضر شدند.
اينك ايام مردن تو نزديك است ، يوشع را طلب نما و در خيمة اجتماع حاضر شويد تا او را وصيت نمايم. پس موسي و يوشع
‎15‎ و خداوند در ستون ابر درخيمه ظاهر شد و ستون ابر ، بر درخميه ايستاد. ‎16‎ و خداوند به موسي گفت: اينك با پدران خود مي خوابي ، و اين قوم برخاسته ، در پي خدايان بيگانة زميني كه ايشان به آنجا درميان آنها مي روند ، زنا خواهند كرد و مرا ترك كرده ، عهدي را كه با ايشان بستم ، خواهند شكست.
‎17‎ و در آن روز ، خشم من بر ايشان مشتعل شده ، ايشان را ترك خواهم نمود ، و روي خود را از ايشان پنهان كرده ، تلف خواهند شد ، و بديها و تنگي هاي بسيار به ايشان خواهد رسيد به حدي كه در آن روز خواهند گفت: آيا اين بديها به ما نرسيد از اين جهت كه خداي ما در ميان ما نيست ؟
‎18‎ و به سبب تمامي بدي كه كردند كه بسوي خدايان غير برگشته اند ، من در آن روز البته روي خود را پنهان خواهم كرد.
‎19‎ پس الآن اين سرود را براي خود بنويسيد و تو آن را به بني اسرائيل تعليم داده ، آن را در دهان ايشان بگذار تا اين سرود براي من بر بني اسرائيل شاهد باشد.
‎20‎ زيرا چون ايشان را به زميني كه براي پدران ايشان قسم خورده بودم كه به شير و شهد جاري است ، در آورده باشم ، و چون ايشان خورده ، و سير شده ، و فربه گشته باشند ، آنگاه ايشان به سوي خدايان غير برگشته ، آنها را عبادت خواهند نمود ، و مرا اهانت كرده ، عهد مرا خواهند شكست.
‎21‎ و چون بديها و تنگي هاي بسيار بر ايشان عارض شده باشد ، آنگاه اين سرود مثل شاهد پيش روي ايشان شهادت خواهد داد ، زيرا كه از دهان ذريت ايشان فراموش نخواهد شد ، زيرا خيالات ايشان را نيز كه امروز دارند مي دانم ، قبل از آنكه ايشان را به زميني كه دربارة آن قسم خوردم ، درآورم.
‎22‎ پس موسي اين سرود را در همان روز نوشته ، به بني اسرائيل تعليم داد.
‎23‎ و يوشع بن نون را وصيت نموده ، گفت: قوي و دلير باش زيرا كه تو بني اسرائيل را به زميني كه براي ايشان قسم خوردم داخل خواهي ساخت ، ومن با تو خواهم بود.
‎24‎ و واقع شد كه چون موسي نوشتن كلمات اين تورات را در كتاب ، تمام ًا به انجام رسانيد ،
‎25‎ موسي به لاوياني كه تابوت عهد خداوند را برمي داشتند وصيت كرده ، گفت: ‎26‎ اين كتاب تورات را بگيريد و آن را در پهلوي تابوت عهد ي�هوه ، خداي خود ، بگذاريد تا در آنجا براي شما شاهد باشد.
‎27‎ زيرا كه من تمرد و گردن كشي شما را مي دانم. اينك امروز كه من هنوز با شما زنده هستم بر خداوند فتنه انگيخته ايد ، پس چند مرتبه زياده بعد از وفات من.
‎165‎