16- 4 : 7 مَتّی
27
، بگویی برادرت به میتوانی چگونه 4 ؟ غافلی داری خود چشم در چوبی آنکه حال ،” آورم در به چشمت از را کاه پَرِ بگذار “ خود چشم از را چوب نخست ، ریاکار ای 5 ؟ داری خود چشم برادرت
چشم از را کاه پَرِ تا دید خواهی بهتر آنگاه ، آر در به .
کنی بیرون خود
مرواریدهای و مدهید سگان به ، است س مقدّ آنچه « 6 و
برگردند و کنند پایمال را آنها مبادا ، میندازید خوکان پیش را . رند بِدَ را
شما بکوبید
، بجویید ،
بخواهید خواهید که ، بجویید ؛ شد خواهد داده شما به که ، بخواهید « 7 که هر زیرا 8 . شد خواهد گشوده رویتان به در که ، بکوبید ؛ یافت در
، بکوبد که هر و یابد ، بجوید که هر و د رَ آوَ دست به ، بخواهد نان
او از پسرش اگر شما از کدامیک 9 . شود گشوده رویش به او
به ماری ، بخواهد ماهی اگر یا 10 ؟ میدهد او به سنگی ، بخواهد باید
که میدانید ، بدسیرتیتان همۀ با شما اگر حال 11 ؟ میبخشد که
شما پدر بیشتر چقدر ، بدهید نیکو هدایای خود فرزندان به خواهد
نیکو هدایای ، بخواهند او از که آنان به است آسمان در با میخواهید که کنید رفتار همانگونه مردم با پس 12 .
بخشید
. انبیا نوشتههای و تورات خلاصۀ است این . کنند رفتار شما حیات
راه عریض و در آن است فراخ زیرا ، شوید داخل تنگ درِ از
« 13 به داخلشوندگانِ و میشود منتهی هلاکت به که راه آن است که
راه آن است سخت و در آن است تنگ امّا 14 . بسیارند آن
. کماند آن یابندگان و ، میشود منتهی حیات به میوهاش
و
درخت گوسفندان لباس در آنان . باشید برحذر دروغین پیامبران از
« 15 از را آنها 16 . ندهاند درّ گرگان باطن در امّا ، میآیند شما
نزد انجیر و خار بوتۀ از را انگور آیا . شناخت خواهید
میوههایشان