جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس «نان؛به عنوان یک نماد» | Page 2

حال می خواهیم به این نان فکر کنیم. نانِ‏ مقدس( یا نانِ‏ تَقدِمِه) ای که بعنوان یک مراسم دائمی در خیمه خدا و در حضور خدا بوده است. این 12 تکه نان نشانی از 12 سبط اسرائیل بودند. در زبان عبری نامی که برای این نان آورده شده " نانِ‏ حضور " می باشد. بعبارت دیگر این نانِ‏ مقدس به حضور خدا اشاره می کند که 12 سبط اسرائیل آن را برای خدا پیشکش می کنند. برای همه مردم ضروری بود تا علاوه بر غذاهای دیگر ، مواد لازم برای پخت این نان را نیز برای کاهنان تهیه کنند. این نان باید بصورت دائمی پخته و پیشکش می شد و می بینیم که این کار بصور ت عهدی ابدی در هر روزِ‏ سَبَّت تا قبل از آمدن عیسی مسیح انجام می شد( لاویان 8: 24 را دوباره بخوانید(. قوانین موسی در این باره می گوید: یک روز در هفته باید 12 تکه نانِ‏ بدونِ‏ خمیر مایه بر روی میزی پاک قرار گیرد. ممکن است اینطور نتیجه بگیریم که بر روی این میز ، پیشکش هایی را که فرمانده هر سرزمین تهیه می کرد ، یعنی غله ، شراب و روغن ، قرار می گرفت.( تثنیه 13: 7 را بخوانید(. همچنین جامی برای شراب ، ظرفی برای روغن و کُندر جهت سوزاندن نیز وجود داشت.
پس در اینجا تصویری داریم از خیمه ای در عهد عتیق که برای پرستش خدا در وسط بیابان بود و در آن کاهن باید از بهترین پیشکش ها برای خدا می آورد. جنس آن میز از چوب اقاقیا بود که چوبی بسیار سخت و مقاوم در برابر پوسیدگی بود و با لایه ای از طلا پوشیده شده بود. این میز و نان روی آن در مکان مقدسی که قدس الاقداس نامیده می شد قرار می گرفت. دستور پخت این نان به ما داده نشده است. در پایان روز هفتم کاهن می بایست آن نان را بخورد و مطمئنا آن نان تا آن موقع کهنه نمی شد. این نان نشانی از وابستگی دائمی انسان به خدا در همه کارهایی است که در آن قرار می گیرد. البته نان در زمان کتاب مقدس خوراکی اصلی به شمار می رفت و در زمان هایی که هیچ مواد اولیه دیگری برای خوردن در بیابان وجود نداشت ، بدون نان انسان ها قادر بودند از گرسنگی بمیرند و این اهمیت نان را نشان می داد. کاهنان ، خدا را بخاطر این نان و تمام کارهایی که برای ما انجام داده است و بخاطر اینکه در هر کاری به خدا وابسته ایم و اوست که ما را هرگز رها نمی کند ، سپاسگزاری می کردند. خدا به ما بذر داد تا آن را بکاریم و بتوانیم در فصل برداشتِ‏ محصول ، از آن استفاده کنیم. او برای ما خورشید و باران را فرستاد تا گندم ها رشد کنند. او به ما دانش و قوت و قدرت لازم را داد تا سخت کار کنیم و زمین را جهت رشد محصول آماده کنیم. این نان نتیجه کار خداست و ما بخاطر این نان ، که همان نان حیاتی است که آن را پاره کرده و می خوریم ، خدا را شاکریم. این نانِ‏ تَقدِمِه یا نانِ‏ حضورکه بعنوان عهدی ابدی در مراسم عشای ربانی برای ما قرار داده شده است و دیگر نه تنها کاهنان ، بلکه تمام کسانی که به او ایمان دارند این نان را می خورند.
همچنین در لاویان باب 7 می خوانیم که خوردن چربی و خون ممنوع است:
" بنیاسرائیل را بگو چربی گاو ، گوسفند یا بز را نخورید. از چربی حیوان مرده یا حیوان دریده شده میتوان برای هر کاری استفاده کرد ، اما به هیچ وجه نباید آن را خورد. زیرا هر که از چربی حیوانی که از آن هدیۀ اختصاصی به خداوند تقدیم میشود بخورد ، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود. نیز هر جا که ساکن هستید خون مخورید ، خواه خون پرندگان و خواه خون چارپایان. هر کس که هر نوع خون بخورد ، آن شخص باید از میان قوم خود منقطع شود "
( لاویان 28-23: 7.)
چربی که در مذبح سوخته می شد و خونی که بر روی مذبح پاشیده می شد نشانی از زندگی بود. همانطور که در عبرانیان: 9 22 می خوانیم:
" بدون ریختن خون ، آمرزشی نیست "
( آیات 22 تا 26 را نیز بخوانید(.
اهمیت آن در چیست ؟ قربانی کردن چربی نشان دهنده این بود که آن حیوان از بهترین حیوانات بود و برای یهوه خدا که پدر ماست ، اهمیت دارد.
او این قربانیِ‏ چربی را بعنوان غذا یا نان خود مطرح کرد. اما چه ارتباطی وجود دارد ؟ چربی نشانی از فراوانی و ثروت است و همچنین نشانی از فراوانی برکات خدا بر انسان هاست و تنها او از ما می خواهد که شاکر باشیم. ما باید تنها مقدار کمی از این چربی یا امتیازی که داریم را به او برگردانیم. فکر می کنید این امتیاز چیست ؟ این امتیاز همان دعا ، ستایش و ایمانِ‏ ماست. این چربی و خونِ‏ قربانی غذای پدر ماست. نان و خونی که تنها برای اوست. اما می دانیم که مراسمی که در کتاب لاویان جهت قربانی کردن گفته شده است ، کامل نبود.