-نجار گفت : دوست دارم بمانم . اما پل های بسیار زیادی وجود دارد که باید آنها را بسازم .
دشمنی و درگیری می تواند در هر سطحی اتفاق بیفتد . درون خانواده ، در کلیسایی که در آن هستیم ، در محل کار و حتی در میان قوم های مختلف . این بخشی از ذات و طبیعت انسان است و از همان ابتدای پیدایش در کتاب مقدس نیز به چشم می خورد . مطمئنم هر کسی داستان قائن و هابیل که پسران آدم و حوا بودند را می داند . داستان قائن و هابیل پایان خوشی نداشت و مانند داستانی که در ابتدا گفته شد ، یک مشاجره دو طرفه نبود . اما این داستانی است از اعمال شیطانی یک برادر و نمونه ایست از نبرد میان نیکی و بدی که در همان ابتدای کتاب آمده و تمامی کتاب مقدس را در بر می گیرد . ( رساله اول یوحنا : 3 11-17 را بخوانید (. هابیل نشان دهنده فرزند خداست که دارای شخصیتی صالح و عادل است . در حالیکه قائن نشان دهنده فرزند گناه است . البته این به آن معنا نیست که هابیل هرگز خطایی نکرده و یا قائن هیچ وقت کار درستی انجام نداده است . اما نشان دهنده تفاوت بین روشنایی و تاریکی در کلام است .
قائن محبت و عشق خود را به برادرش نشان نداد . او به جهان نشان داد که به مرگ تعلق دارد و حتی بدتر از این او برادرش هابیل را به قتل رسانید . قائن ، هابیل را به این خاطر که برای این جنایت تعیین شده بود ، به قتل نرسانید . بلکه به این خاطر این کار را انجام داد زیرا تمامی اعمال او شیطانی بوده ولی اعمال برادرش از روی صلح و عدالت بود . این نبردی است که هر روز دنیا با آن روبرو می شود . کسانی که خود را فرزندان خدا می دانند عدالت او را منعکس می کنند اما کسانی که فرزندان خدا نیستند ، گناهی که از ذاتشان نشات می گیرد را منعکس می کنند . همانند درختی که با میوه اش شناخته می شود . این انتخاب قائن بود . او تصویری از نفرتی اجتناب ناپذیر برای ما ترسیم کرد که در دنیای بزرگ ما دیده می شود .
با این حال مشکلات می تواند برطرف شود و آنها می توانند به وسیله پُلی به هم متصل شوند . اما این اتفاق زمانی می افتد که یکی از دو طرف برای رفع مشکلات تلاش کند . دوست داشتن انسانها کاری است که خدا از ما می خواهد تا انجام دهیم . اما تا به حال توجه کرده اید که دوست داستن انسان ها ، حتی دوست داشتن خویشاوندان خود ، چقدر کار مشکلی است ؟ شاید شما توسط برادر یا خواهر یا والدینتان و یا حتی توسط فرزندان بزرگتان صدمه بدی دیده باشید . شاید سال ها از آخرین باری که با او صحبت کرده اید می گذرد . مطمئنا اینطور به نظر می رسد که قطع رابطه با افرادی از خانواده که به ما صدمه زیادی زده اند راحتتر است . گفته های مختلفی وجود دارد که این احساسات گناه آلود را در قلب های ما تایید می کند . یکی از چیزهایی که بلافاصله به ذهنمان می رسد این است که " تو می توانی دوستانت را انتخاب کنی اما نمی توانی خویشاوندانت را انتخاب کنی ". در کتاب مقدس ، خدا به ما می آموزد که تقریبا در تمامی ارتباطات و وابستگی ها تضاد و مغایرتی وجود دارد . او همچنین به ما می آموزد که باید آماده پاسخگویی به این مخالفت ها و کشمکش ها باشیم و همیشه برخوردی ملایم با مخالفان داشته باشد . بعضی از مخالفت ها می تواند به بحثی دوستانه تبدیل شود . ( 2 تیموتائوس 6-4 : 2 را بخوانید (. بعضی از درگیری ها و مخالفت ها باید نادیده گرفته شود و این کار بسیار سختی است ، مخصوصا زمانی که ما می خواهیم با امیال انسانی مبارزه کنیم و می خواهیم نیکی را به جا آوریم . ( لوقا 28-27 : 6 را بخوانید (. اگرچه نسبت به مخالفت ها و بدی ها پاسخگو خواهیم بود اما همانگونه که خدا ما را می بخشد ، ما نیز باید تلاش کنیم تا دیگران را ببخشیم . ( افسسیان 32 : 4 را بخوانید (.
بودن در کنار انسان های دیگر نیازمند قلبی مهربان است . اما اگر به جای ساختن پل ها ، دیوار بسازید نمی توانید در کنار آنها بمانید . " انسانِ تنها " در جهان به کسی می گویند که خود را مرکز همه چیز می داند و فقط به خود توجه می کند و خود را از همه جدا می کند . ولی شما نمی توانید دیگران را دوست داشته باشید در صورتیکه فقط به خودتان فکر می کنید . تنها راه غلبه بر تنهایی این است که از ساختن دیوار دست برداشته و شروع به ساختن پل هایی در میان خود با دیگران کنیم . خطر کنید و کمک کردن به دیگران را شروع کنید . هزاران انسان در دنیا وجود دارند که به محبت شما نیاز دارند . برای کمک به آنها پلی ساخته و آنها را رها نکنید تا خشک و پژمرده شوند . نیاز است تا مکانی را پیدا کنید تا در آنجا با استفاده از استعداد های خود برای کمک به دیگران هدایایی فراهم کنید .
اینطور می گویند که " موفقیت موجب ساخت دیوار " و " شکست موجب ساخت پُل " می شود . بعضی اوقات با گفتن اینکه چقدر شرایط زندگی مان خوب پیش می رود ، هیچ کمکی به شخص مقابل نمی کنیم . اگر به شخصی بگوییم : " همه چیز برای من