19 و ح�فارايم و َشي�ي�ئون و َاناح�ره. 20 و ر�ب�ي�ت و ق�ش ْيون و ا َب�ص.
21 و ر�م�ه و ع�ين ج� ّنيم و عين ح�د�ه و بيت َف ّصيص.
22 و اين حد به تا ُبور و ش َح�صيم�ه و بيت َشم�س رسيد ، و آخر حد ايشان نزد ا ُر�د�ن بود. يعني شانزده شهر با دهات آنها.
23 اين ملك سبط بني ي�ساكار برحسب قبايل ايشان بود ، يعني شهرها با دهات آنها. 24 و قرعه پنجم براي سبط بني ا َشير برحسب قبايل ايشان بيرون آمد.
25 و ا َل َّم�ل َك و ع�م�عاد و م� ْش َال و به طرف مغرب به َكر�م�ل و ش�يح�ور� ل�ب�ن َه رسيد.
27 و به سوي مشرق آفتاب به بيت داج�ون پيچيده ، تا ز َب�ول ُون رسيد ، و به طرف شمال تا وادي ي� ْف َتح�ئ�يل و بيت عام�ق و ن َع�يئ�يل و به طرف چپ نزد كابول بيرون آمد.
28 و به ح�ب�ر�و ن و رحو�ب و ح�م�ون و قان َه تا صيدون� بزرگ.
29 و اين حد به سوي رام�ه به شهر حصاردار صور پيچيد و اين حد به سوي ح�و�ص َه برگشت ، و انتهايش نزد دريا در ديار ا ْكز ِيب� بود. 30 و ع�م�ه� و ع�فيق و ر�ح�و�ب ، و بيست و دو شهر با دهات آنها.
31 ملك سبط بني اشير برحسب قبايل ايشان اين بود ، يعني اين شهرها با دهات آنها.
32 و قرعه ششم براي بني َن ْفتال ي بيرون آمد ، يعني براي بني َن ْفتال ي برحسب قبايل ايشان.
33 و حد ايشان از حال َف از بلوطي كه در َصع� َني�م است و َادامي و نا َقب و ي�ب� َنئ ِيل تا َل ُّقوم بود و آخرش نزد ا ُر�د�ن بود ؛ 34 و حدش به سمت مغرب به سوي ازنوت تا بور پيچيد ، و از آنجا تا حقوق بيرون آمد ، و به سمت جنوب به ز َب�ول ُون رسيد و به سمت مغرب به َاشير رسيد ، و به سمت مشرق به يهودا نزد ُار�د�ن.
35 و شهرهاي حصاردار ص�د�يم و ص َير و ح�م�ه و ر� َّقة و ك� ّنار� ة. 36 و اد�ام�ه و رام�ه و حا ُصور.
37 و قاد�ش و ا ْذر�ع�ي و ع�ين حاص ُور.
38 و ي�ر�ون و مج� د� ْلئ�يل و ح�و ِريم و بيت ع�ناه و بيت َشم�س ، نوزده شهر با دهات آنها.
39 ملك سبط بني َن ْفتال ي برحسب قبايل ايشان اين بود ، يعني شهرها با دهات آنها. 40 و قرعه هفتم براي سبط بني دان برحسب قبايل ايشان بيرون آمد.
41 وحد ايشان َصر�عه و ا َش ْت َئول وعير َشم�س بود.
42 و َشع� َلب�ين و َاي� ٌلون و ي�ت ْل َه.
43 و َاي� ُلو ن وت�م�ن َه وع� ْقر�ون. 44 و ا َل ْت َقيه و ِج �ب ُتون و ب�ع�ل َه.
45 و يهود وبني ب�رق و ج� ْت ِرم�و. 46 و مياه ي�ر� ُقون و ر� ُّقون با سر حدي كه در مقابل يافا است.
47 و حد بتي دان از طرف ايشان بيرون رفت ، زيرا كه بني دان بر آمده ، با َل َشم جنگ كردند و آن را گرفته ، به دم شمشير زدند. و متصرف شده ، در آن سكونت گرفتند. پس َل َشم را دان ناميدند ، موافق اسم دان كه پدر ايشان بود.
48 اين است ملك سبط بني دان برحسب قبايل ايشان ، يعني اين سه راه با دهات آنها.
49 و چون از تقسيم كردن زمين بر حسب حدودش فارغ شدند ، بني اسرائيل ملكي را در ميان خود به يوشع دادند. 50 بر حسب فرمان خداوند شهري كه او خواست ، يعني ت�م� َنه سار�ح را در كوهستان افرايم به او دادند ، پس شهر را بنا كرده ، در آن ساكن شد.
51 اين است ملكهايي كه العازار كاهن با يوشع بن نون و رؤساي آباي اسباط بني اسرائيل در شيلوه به حضور خداوند نزد خيمة اجتماع به قرعه تقسيم كردند. پس از تقسيم نمودن زمين فارغ شدند.
20 و خداوند يوشع را خطاب كرده ، گفت: 2بني اسرائيل را خطاب كرده ، بگو: شهرهاي ملجايي را كه دربارة آنها به واسطه موسي به شما سخن گفتم ، براي خود معين سازيد 3 تا قاتلي كه كسي را سهوا ً و ندانسته كشته باشد به آنها فرار كند ، و آنها براي شما از ولي مقتول ملجا باشد.
185