جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس کتاب مقدّس؛ عهد عتیق؛ کامل | Page 180

‎20‎ و بيت َف ُغور و دامن ف�س�ج�ه و بيت ي�شيم�وت ؛
‎21‎ و تمامي شهرهاي بيابان و تمامي ممالك س�ي�ح�ون ، ملك َاموريان ، كه در ح� ْشب�و ن حكمراني مي كرد ، و موسي او را با سردادان م�ديان يعني َا ِوي و را َقم و صو�ر و حور و راب�ع ، امراي س�ي�ح�ون ، كه در آن زمين ساكن بودند ، شكست داد. ‎22‎ و ب� ْلعام بن ب�ع�ور فالگير را بني اسرائيل در ميان كشتگان به شمشير كشتند.
‎23‎ و سرحد بني رؤبين ُار�د�ن و كناره اش بود. اين ملكي�ت بني رؤبين برحسب قبيله هاي ايشان بود يعني شهرها ودهات آنها. ‎24‎ و موسي به سبط جاد يعني به بني جاد برحسب قبيله هاي ايشان داد. ‎25‎ و سرحد ايشان ي�عزير بود و تمامي شهرهاي ِج ْلعاد و نصف زمين بني ع�م�ون تا ع�ر�وع�ير كه در مقابل ر�ب�ه است.
‎26‎ و از ح� ْشب�و ن تا رام ْت م�ص ْف َه و �بطونيم و از م� ح�نايم تا سرحد د�بير�.
‎27‎ و در دره بيتهارام و بيت ِنم�ر�ه و س� ّكوت و صاف ُون و بقيه مملكت س�ي�ح�ون ، ملك ح�ش ْب�ون ، و ُار�د�ن و كنارة آن تا انتهاي درياي ك�ن َّر ِت در آن طرف ُار�د�ن به سمت مشرق.
‎28‎ اين است ملكي�ت بني جاد برحسب قبيله هاي ايشان يعني شهرها و دهات آنها.
‎29‎ و موسي به نصف سبط م�ن َس�ي داد و براي نصف سبط بني م�ن َس�ي برحسب قبيله هاي ايشان برقرار شد. ‎30‎ و حدود ايشان از م� ح�نايم تمامي باشان يعني تمامي ممالك عوج ، م�ل�ك باشان و تمامي قريه هاي يائير كه در باشان است ، شت شهر بود.
‎31‎ و نصف ج ِل ْعاد و ع� ْشتار�وت و اضد�ر�عي شهرهاي مملكت عوج در باشان براي پسران ماكير بن م� َنس�ي يعني براي نصف پسران ماكير برحسب قبيله هاي ايشان بود.
‎14‎
‎32‎ اينهاست آنچه موسي در ع�ر�بات موآب در آن طرف ُار�د�ن در مقابل ا َريحا به سمت مشرق براي ملكي�ت تقسيم كرد.
‎33‎ ليكن به سبط لاوي ، موسي هيچ نصيب نداد زيرا كه ي�ه�و�ه ، خداي اسرائيل ، نصيب ايشان است چنانكه به ايشان گفته بود.
و اينهاست ملكهايي كه بني اسرائيل در زمين كنعان گرفتند ، و رؤساي آباي اسباط بني اسرائيل براي ايشان تقسيم كردند. 2 بر حسب قرعه ، مل ّكيت ايشان شد ، براي نه سبط و نصف سبط ، چنانكه خداوند به دست موسي امر فرموده بود.
3 زيرا كه موسي ملك ّيت دو سبط و نصف سبط را به آن طرف ا ُر�د�ن داده بود ، اما به لاويان هيچ مل ّكيت در ميان ايشان نداد. 4 زيرا پسران يوسف دو سبط بودند ، يعني م�ن َس�ي و افرايم ، و به لاويان هيچ قسمت در زمين ندادند ، غير از شهرها به جهت سكونت و اطراف آنها به جهت مواشي و اموال ايشان.
5 چنانكه خداوند موسي را امر فرموده بود ، همچنان بني اسرائيل عمل نموده ، زمين را تسليم كردند.
6 آنگاه بني يهودا در ج ِل ْجال نزد يوشع آمدند ، و كاليب بن ي� ُف َّنه ق َن ِز ّي وي را گفت: سخني را كه خداوند به موسي ، مرد خدا ، دربارة من و تو و قادش ب�ر�نيع گفت مي داني.
7 من چهل ساله بودم وقتي كه موسي ، بندة خداوند ، مرا از قادش ب�ر�نيع براي جاسوسي زمين فرستاده ، و براي او خبر باز آوردم چنانكه در دل من بود. 8 ليكن برادرانم كه همراه من رفته بودند ، دل قوم را گداختند. و اما من ي�ه�و�ه خداي خود را به تمامي دل پيروي كردم.
9 و در آن روز موسي قسم خورد و گفت: البته زميني كه پاي تو بر آن گذارده شد ، براي تو و اولادت ملك ّيت ابدي خواهد بود ، زيرا كه ي�ه�و�ه خداي مرا به تمامي دل پيروي نمودي.
‎10‎ و الآن اينك خداوند چنانكه گفته بود ، اين چهل و پنج سال مرا زنده نگاه داشته است ، از وقتي كه خداوند اين سخن را به موسي گفت ، هنگامي كه اسرائيل در بيابان راه مي رفتند و الآن ، اينك من امروز هشتاد و پنج ساله هستم.
‎11‎ و حال امروز قو�ت من باقي است مثل روزي كه موسي مرا فرستاد ، چنانكه ق �وت من در آن وقت بود ، همچنان قو�ت من الآن است ، خواه براي جنگ كردن و خواه براي رفتن و آمدن.
‎12‎ پس الآن اين كوه را به من بده كه در آن روز خداوند درباره اش گفت ، زيرا تو در آن روز شنيدي كه عناقيان در آنجا بودند ، و شهرهايش بزرگ و حصاردار است. شايد خداوند با من خواهد بود تا ا يشان را بيرون كنم ، چنانكه خداوند گفته است.
‎13‎ پس يوشع او را بركت و ح�ب�ر�و ن را به كاليب بن ي� ُف َّنه به ملك ّيت بخشيد. ‎14‎ بنابراين ح�ب�ر�ن تا امروز ملك ّيت كاليب بن ي� ُف َّنة ف َن ِز ّي شد ، زيرا كه ي�ه�و�ه خداي اسرائيل رابه تمامي دل پيروي نموده بود.
‎15‎ و قبل از آن نام ح�ب�ر�ون ، قرية َار�بع بود كه او در ميان عناقيان مرد بزرگ ترين بود. پس زمين از جنگ آرام گرفت.
‎15‎
‎180‎