به "
مقبره ای که در آن جنگ عظیم شناختیم ، مقبره سنگی بزرگی است که یادگاری از آن دوران است و همچنین قبرستان های بزرگ بسیار زیادی در مناطق مختلفی در سرتاسر اروپا باقی مانده است . ردیف های زیادی که اسم ها بر روی سنگ ها حکاکی شده و تمامی زمین پر از صلیب های سفید رنگ است و آنها در آنجا آرمیده اند . این افسانه در مورد آنها وجود دارد " نام آنها برای همیشه زنده خواهد ماند " همانطور که پادشاه نیز این را وعده داده است :
" هر که غالب آید ، اینچنین به جامۀ سفید آراسته خواهد شد و نامش را هرگز از دفتر حیات نخواهم زدود ، بلکه آن را در حضور پدرم و فرشتگانش بر زبان خواهم آورد "
( مکاشفه .) 5 : 3
زودی میآیم . آنچه داری ، محکم نگه دار تا کسی تاجت را نرباید . هر که غالب آید ، او را ستونی در معبدِ خدایم خواهم ساخت ، و دیگر آنجا را هرگز ترک نخواهد کرد . بر او نام خدایم را و نام شهر خدایم ، اورشلیم جدید را که از جانب خدا از آسمان نازل میشود و نام جدید خود را خواهم نوشت "
( مکاشفه 12-11 : 3 .)
بسیاری از مردمِ او در خاک زمین خوابیده اند تا زمانیکه شیپور عظیم به صدا درآید و آنها در ایمان خود برخیزانده شوند .
" ای برادران ، نمیخواهیم از حال خفتگان بیخبر باشید ، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند ، به ماتم بنشینید . زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و برخاست ، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفتهاند ، با وی باز خواهد آورد . این را به واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما میگوییم : کسانی از ما که هنوز زندهاند و تا آمدن خداوند باقی میمانند ، به یقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت . زیرا خداوند ، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا ، از آسمان فرود خواهد آمد . آنگاه نخست مردگانِ در مسیح ، بر خواهند خاست . پس از آن ، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم ، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم ، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود . پس بدین سخنان ، یکدیگر را دلداری دهید "
( 1 تسالونیکیان 18-13 : 4 .)
این نان و شراب که به جهت یادآوری به جا می آوریم به ما از رنج ها و مصیبت ها و جلال می گوید . ما نیز باید غم و اندوه مرگ را تجربه کنیم ، اما مقبره خالی در آرامگاه یوسف به ما یادآوری می کند که اگر در راه او صبور و بردبار باشیم ، ما نیز می توانیم با او پادشاهی کنیم ،
" چون من زنده ام ، شما نیز خواهید زیست " ( یوحنا (. 19 : 14
ایوب که شخصی ایماندار بود ، با وجود تمام مصیبت هایی که با آنها دست و پنجه نرم می کرد باز هم اینگونه بیان کرد :
" کاش سخنانم نوشته میشد ! کاش در کتابی ثبت میگردید ! کاش با قلم آهنین و سُرب ، بر صخرهای تا به ابد حَک میشد ! اما من میدانم که ولی من زنده است و در آخر بر زمین خواهد ایستاد . پس از آنکه پوست تنم اینچنین بگندد ، با این همه ، در جسم خویش خدا را خواهم دید ! آری ، من خودْ او را خواهم دید و چشمان خودم بر او خواهد نگریست ، نه دیگری و دلم در اندرونم چه بیتاب است "
( ایوب 27-23 : 19 .)