جزو «بیست و دو» درس آموزشی از کتاب مقدّس «او را خواهد رهانید» | Page 2
شود. جهان وارد گناه تا شد موجب که بود چیزی خدا، راه مقابل در ها انسان های راه و تصمیمات
. " شد خواهی خدا مانند نیز تو و بگیر را میوه و بده گوش خود احساسات به چیست. خدا افکار که نباش نگران "
و افتی خاک به برابرم در اگر " گفت او به ابلیس شد. وسوسه بیابان در مسیح عیسی که بود زمانی همانند دقیقا موقعیت این
: بود دانیال پاسخ شبیه دقیقا داد عیسی که پاسخی . ) 9 : 4 (متی " بخشید خواهم تو به را همه این کنی، ده سَج مرا
" کن عبادت را او تنها و بپرست را خود خدای خداوند، است شده نوشته زیرا . شیطان ای شو دور "
). 10 : 4 (متی
کرد. می دعا خدا نزد مرتبه سه روزی وسیع، دیدی با او کرد. انتخاب دانیال که بود چیزی تنها کردن، خدمت
گویند: می که است شاهزادگان کالمِ این بود. او به نسبت آنها خیانت حسِ دهنده نشان بردند بکار او مدعیانِ که را کالمی
بار سه روزی لکه ب ندارد، اعتنایی کردی، امضا که قدغنی به و پادشاها، تو، به است، یهود تبعیدیان از که دانیال "
). 13 : 6 (دانیال " کند می مسئلت
آنها خودِ میان در صورتیکه در ، کرد می دعا همیشه که بود کسی تنها ، پیر یهودیِ این که بودند خشمگین آنها حقیقت در
میان در او که بود شده موجب امر همین و کند دعا مکر و حیله و خودنمایی برای حتی که نبود او مثل دیگری شخص هیچ
رهایی برای که را خدا نقشه که بود رویاهایی از بخشی دانیال که بود این شدند نمی متوجه آنها که چیزی کند. پیدا اعتبار آنها
حالیکه در کند، همتراز فانی مردمانی پادشاهیِ با را خود توانست می دانیال چطور کرد. می کامل بود، کرده طرح انش مردم
که دوستانش همانند او نه. یا داد خواهد نجات شیر دهان از را او خدا که دانست نمی دانیال بود؟ نزدیک رستگاری دانست می
می مرگ سمت به که زمانی تا و کرد اختیار سکوت مورد این در ند، بود شده روبرو آتش کوره با شجاعت با گذشته سالهای در
اینجا در که ای کلمه کرد. پیدا نجات بال این از که گشود سخن به لب زمانی تنها و گفت نمی چیزی و بود نگران بسیار رفت
ای چاله یعنی انداختند. درونش به را دانیال که است جایی همان دقیقا این و باشد می " چاله یا گودال " است شده برده بکار
قادر تو خدای آیا " گفت: او نه. یا است زنده دانیال آیا که ببیند تا زد فریاد حفره این مت س به پادشاه سپس زمین. خاک در
شد شنیده مردی از پاسخی باشد. می کردن آزاد معنای به اینجا در " نیدن رها " کلمه " بخشد؟ رهایی شیران از را تو تا است
" بمانید باقی استوار ایمانتان در " شود: می گفته ا م به که است کالمی این بود. شده بازگردانده زندگی به دوباره که
باید و . ها انسان به نه کنیم اعتماد خدا به باید تنها دهد. رهایی مرگ از را ما بتواند که ندارد وجود چیزی امروزی دنیای در
وقتی کنم می فکر آوریم. بدست را رستگاری بتوانیم تا کنیم تالش است چیزی هر از بزرگتر و باالتر که پدری با ارتباط برای
در گفت، می کند، بنا بزرگتر انباری تا کرد خراب را خود انبارهای که مردی مَثَلِ درباره شاگردانش به مسیح عیسی که
با ثروتمند شخصی چگونه است. کرده می فکر 5 باب دانیال کتاب انتهای در ر بِلشَصَّ مهمانی به داشت لحظه آن در حقیقت
گوید: می و کند می فکر خود
در را خود اموال و گندم همۀ و سازم، می بزرگتر انبارهایی و کنم می خراب را خود انبارهای کرد! باید چه دانستم "
). 18 : 12 (لوقا " کنم می ذخیره آنها
و دانیال داستان بین که هایی شباهت شد. پادشاه ، داریوش او جای به و رسیده انتها به ناگهان بِلشَصَّر پادشاهی شب ان هم در
بی او ، 4 : 6 دانیال در است. بوده مشابه نیز آنها نجات و رستگاری که است این دهنده نشان دارد، وجود مسیح عیسی مَثَل
بود اش زندگی در مسیح عیسی مشخصات از کمال، این بود. نشده یافت اشتباهی یا خطا یچ ه او در و بود ایماندار او بود. گناه
کردند. حسادت او به دانیال اطراف های انسان خصوصیت همین خاطر به و
سرورمان که بینیم می مشابه طور به شب، و ظهر صبح، در یعنی کرد، می دعا روز در مرتبه سه دانیال که زمانی همچنین