FCHD OPVBIBLE | Page 795

‫ﮔﺮداﻧﯿﺪم و ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﻏﻠﯿﻆ را ﻗﻨﺪاﻗﻪ آن ﺳﺎﺧﺘﻢ؟ 01و ﺣﺪی ﺑﺮای آن ﻗﺮار دادم و ﭘﺸﺖﺑﻨﺪﻫﺎ و درﻫﺎ‬ ‫ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﻮدم؟ 11و ﮔﻔﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ اﯾﻨﺠﺎ ﺑﯿﺎ و ﺗﺠﺎوز ﻣﻨﻤﺎ، و در اﯾﻨﺠﺎ اﻣﻮاج ﺳﺮﮐﺶ ﺗﻮ ﺑﺎزداﺷﺘﻪ ﺷﻮد؟‬ ‫21»آﯾﺎ ﺗﻮ از اﺑﺘﺪای ﻋﻤﺮ ﺧﻮد ﺻﺒﺢ را ﻓﺮﻣﺎن دادی، و ﻓﺠﺮ را ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻌﺶ ﻋﺎرف ﮔﺮداﻧﯿﺪی،‬ ‫31ﺗﺎ ﮐﺮاﻧﻪﻫﺎی زﻣﯿﻦ را ﻓﺮو ﮔﯿﺮد و ﺷﺮﯾﺮان از آن اﻓﺸﺎﻧﺪه ﺷﻮﻧﺪ؟ 41ﻣﺜﻞ ﮔﻞ زﯾﺮ ﺧﺎﺗﻢ ﻣﺒﺪل‬ ‫ﻣﯽﮔﺮدد و ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﺜﻞ ﻟﺒﺎس ﺻﻮرت ﻣﯽﭘﺬﯾﺮد. 51و ﻧﻮر ﺷﺮﯾﺮان از اﯾﺸﺎن ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮد، و‬ ‫ﺑﺎزوی ﺑﻠﻨﺪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻣﯽﮔﺮدد. 61آﯾﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﻪﻫﺎی درﯾﺎ داﺧﻞ ﺷﺪه، ﯾﺎ ﺑﻪ ﻋﻤﻘﻬﺎی ﻟﺠﻪ رﻓﺘﻪای؟‬ ‫71آﯾﺎ درﻫﺎی ﻣﻮت ﺑﺮای ﺗﻮ ﺑﺎز ﺷﺪه اﺳﺖ؟ ﯾﺎ درﻫﺎی ﺳﺎﯾﻪ ﻣﻮت را دﯾﺪهای؟ 81آﯾﺎ ﭘﻬﻨﺎی زﻣﯿﻦ را‬ ‫ادراک ﮐﺮدهای؟ ﺧﺒﺮ ﺑﺪه اﮔﺮ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ را ﻣﯽداﻧﯽ! 91راه ﻣﺴﮑﻦ ﻧﻮر ﮐﺪام اﺳﺖ، و ﻣﮑﺎن ﻇﻠﻤﺖ ﮐﺠﺎ‬ ‫ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، 02ﺗﺎ آن را ﺑﻪ ﺣﺪودش ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ، و راﻫﻬﺎی ﺧﺎﻧﻪ او را درک ﻧﻤﺎﯾﯽ؟ 12اﻟﺒﺘﻪ ﻣﯽداﻧﯽ، ﭼﻮﻧﮑﻪ‬ ‫در آﻧﻮﻗﺖ ﻣﻮﻟﻮد ﺷﺪی، و ﻋﺪد روزﻫﺎﯾﺖ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺖ!‬ ‫22»آﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﺨﺰنﻫﺎی ﺑﺮف داﺧﻞ ﺷﺪه، و ﺧﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺗﮕﺮگ را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﻤﻮدهای، 32ﮐﻪ آﻧﻬﺎ‬ ‫را ﺑﻪ ﺟﻬﺖ وﻗﺖ ﺗﻨﮕﯽ ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻢ، ﺑﻪ ﺟﻬﺖ روز ﻣﻘﺎﺗﻠﻪ و ﺟﻨﮓ؟ 42ﺑﻪ ﭼﻪ ﻃﺮﯾﻖ روﺷﻨﺎﯾﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ‬ ‫ﻣﯽﺷﻮد، و ﺑﺎد ﺷﺮﻗﯽ ﺑﺮ روی زﻣﯿﻦ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯽﮔﺮدد؟ 52ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ رودﺧﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﺳﯿﻞ ﮐﻨﺪ، ﯾﺎ‬ ‫ﻃﺮﯾﻘﯽ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺻﺎﻋﻘﻪﻫﺎ ﺳﺎﺧﺖ، 62ﺗﺎ ﺑﺮ زﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ در آن ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺒﺎرد و ﺑﺮ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ در‬ ‫آن آدﻣﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ، 72ﺗﺎ )زﻣﯿﻦ( وﯾﺮان و ﺑﺎﯾﺮ را ﺳﯿﺮاب ﮐﻨﺪ، و ﻋﻠﻔﻬﺎی ﺗﺎزه را از آن ﺑﺮوﯾﺎﻧﺪ؟ 82آﯾﺎ‬ ‫ﺑﺎران را ﭘﺪری ﻫﺴﺖ؟ ﯾﺎ ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﻄﺮات ﺷﺒﻨﻢ را ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﻮد؟ 92از رﺣﻢ ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﯾﺦ ﺑﯿﺮون‬ ‫آﻣﺪ؟ و ژاﻟﻪ آﺳﻤﺎن را ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﻮد؟ 03آﺑﻬﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﮓ ﻣﻨﺠﻤﺪ ﻣﯽﺷﻮد، و ﺳﻄﺢ ﻟﺠﻪ ﯾﺦ‬ ‫ﻣﯽﺑﻨﺪد. 13آﯾﺎ ﻋﻘﺪ ﺛﺮﯾﺎ را ﻣﯽﺑﻨﺪی؟ ﯾﺎ ﺑﻨﺪﻫﺎی ﺟﺒﺎر را ﻣﯽﮔﺸﺎﯾﯽ؟ 23آﯾﺎ ﺑﺮﺟﻬﺎی ﻣﻨﻄﻘﮥاﻟﺒﺮوج را‬ ‫در ﻣﻮﺳﻢ آﻧﻬﺎ ﺑﯿﺮون ﻣﯽآوری؟ و دباﮐﺒﺮ را ﺑﺎ ﺑﻨﺎت او رﻫﺒﺮی ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﯽ؟ 33آﯾﺎ ﻗﺎﻧﻮنﻫﺎی آﺳﻤﺎن‬ ‫را ﻣﯽداﻧﯽ؟ ﯾﺎ آن را ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﻣﯽﮔﺮداﻧﯽ؟ 43آﯾﺎ آواز ﺧﻮد را ﺑﻪ اﺑﺮﻫﺎ ﻣﯽرﺳﺎﻧﯽ ﺗﺎ ﺳﯿﻞ آﺑﻬﺎ‬ ‫ﺗﻮ را ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﺪ؟ 53آﯾﺎ ﺑﺮﻗﻬﺎ را ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﯽ ﺗﺎ رواﻧﻪ ﺷﻮﻧﺪ، و ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ اﯾﻨﮏ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ؟ 63ﮐﯿﺴﺖ‬ ‫ﮐﻪ ﺣﮑﻤﺖ را در ﺑﺎﻃﻦ ﻧﻬﺎد ﯾﺎ ﻓﻄﺎﻧﺖ را ﺑﻪ دل ﺑﺨﺸﯿﺪ؟ 73ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﮑﻤﺖ، اﺑﺮﻫﺎ را ﺑﺸﻤﺎرد؟‬ ‫و ﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻬﺎی آﺳﻤﺎن را ﺑﺮﯾﺰد، 83ﭼﻮن ﻏﺒﺎر ﮔﻞﺷﺪه، ﺟﻤﻊ ﻣﯽﺷﻮد و ﮐﻠﻮﺧﻬﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ‬ ‫ﻣﯽﭼﺴﺒﻨﺪ؟ 93آﯾﺎ ﺷﮑﺎر را ﺑﺮای ﺷﯿﺮ ﻣﺎده ﺻﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﯽ؟ و اﺷﺘﻬﺎی ﺷﯿﺮ ژﯾﺎن را ﺳﯿﺮ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﯽ،‬ ‫04ﺣﯿﻨﯽ ﮐﻪ در ﻣﺄوای