FCHD OPVBIBLE | Page 751

‫4ﭘﺲ ﮐﻨﯿﺰان و ﺧﻮاﺟﻪ ﺳﺮاﯾﺎن اﺳﺘﺮ آﻣﺪه، او را ﺧﺒﺮ دادﻧﺪ و ﻣﻠﮑﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺤﺰون ﺷﺪ و‬ ‫ﻟﺒﺎس ﻓﺮﺳﺘﺎد ﺗﺎ ﻣﺮدﺧﺎی را ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ و ﭘﻼس او را از وی ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ، اﻣﺎ او ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮد. 5آﻧﮕﺎه اﺳﺘﺮ،‬ ‫ﻫﺘﺎک را ﮐﻪ ﯾﮑﯽ از ﺧﻮاﺟﻪ ﺳﺮاﯾﺎن ﭘﺎدﺷﺎه ﺑﻮد و او را ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺧﺪﻣﺖ وی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﻮده ﺑﻮد، ﺧﻮاﻧﺪ‬ ‫و او را اﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮد ﮐﻪ از ﻣﺮدﺧﺎی ﺑﭙﺮﺳﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﭼﻪ اﻣﺮ اﺳﺖ و ﺳﺒﺒﺶ ﭼﯿﺴﺖ. 6ﭘﺲ ﻫﺘﺎک ﺑﻪ‬ ‫ﺳﻌﻪ ﺷﻬﺮ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ دروازه ﭘﺎدﺷﺎه ﺑﻮد، ﻧﺰد ﻣﺮدﺧﺎی ﺑﯿﺮون رﻓﺖ. 7و ﻣﺮدﺧﺎی او را از ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ او‬ ‫واﻗﻊ ﺷﺪه و از ﻣﺒﻠﻎ ﻧﻘﺮهای ﮐﻪ ﻫﺎﻣﺎن ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﻫﻼک ﺳﺎﺧﺘﻦ ﯾﻬﻮدﯾﺎن وﻋﺪه داده ﺑﻮد ﮐﻪ آن را ﺑﻪ‬ ‫ﺧﺰاﻧﻪ ﭘﺎدﺷﺎه ﺑﺪﻫﺪ، ﺧﺒﺮ داد. 8و ﺳﻮاد ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻓﺮﻣﺎن را ﮐﻪ در ﺷﻮﺷﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﻫﻼﮐﺖ اﯾﺸﺎن ﺻﺎدر‬