FCHD OPVBIBLE | Page 658

‫6‬ ‫آﻧﮕﺎه ﺳﻠﯿﻤﺎن ﮔﻔﺖ: »ﺧﺪاوﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﻏﻠﯿﻆ ﺳﺎﮐﻦ ﻣﯽﺷﻮم.‬ ‫2اﻣﺎ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﺳﮑﻮﻧﺖ ﺗﻮ و ﻣﮑﺎﻧﯽ را ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ اﺑﺪ ﺳﺎﮐﻦ ﺷﻮی ﺑﻨﺎ ﻧﻤﻮدهام.«‬ ‫3و ﭘﺎدﺷﺎه روی ﺧﻮد را ﺑﺮﮔﺮداﻧﯿﺪه، ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻤﺎﻋﺖ اﺳﺮاﺋﯿﻞ را ﺑﺮﮐﺖ داد، و ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻤﺎﻋﺖ‬ ‫اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﺎﯾﺴﺘﺎدﻧﺪ. 4ﭘﺲ ﮔﻔﺖ: »ﯾﻬﻮه ﺧﺪای اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﻣﺘﺒﺎرک ﺑﺎد ﮐﻪ ﺑﻪ دﻫﺎن ﺧﻮد ﺑﻪ ﭘﺪرم داود‬ ‫وﻋﺪه داده، و ﺑﻪ دﺳﺖ ﺧﻮد آن را ﺑﻪ ﺟﺎ آورده، ﮔﻔﺖ: 5از روزی ﮐﻪ ﻗﻮم ﺧﻮد را از زﻣﯿﻦ ﻣﺼﺮ‬ ‫ﺑﯿﺮون آوردم ﺷﻬﺮی از ﺟﻤﯿﻊ اﺳﺒﺎط اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﺮﻧﮕﺰﯾﺪم ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪای ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﻢ ﮐﻪ اﺳﻢ ﻣﻦ در آن‬ ‫ﺑﺎﺷﺪ، و ﮐﺴﯽ را ﺑﺮﻧﮕﺰﯾﺪم ﺗﺎ ﭘﯿﺸﻮای ﻗﻮم ﻣﻦ اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﺸﻮد. 6اﻣﺎ اورﺷﻠﯿﻢ را ﺑﺮﮔﺰﯾﺪم ﺗﺎ اﺳﻢ ﻣﻦ‬ ‫در آﻧﺠﺎ ﺑﺎﺷﺪ و داود را اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﻮدم ﺗﺎ ﭘﯿﺸﻮای ﻗﻮم ﻣﻦ اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﺸﻮد. 7و در دل ﭘﺪرم داود ﺑﻮد‬ ‫ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪای ﺑﺮای اﺳﻢ ﯾﻬﻮه ﺧﺪای اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﺪ. 8اﻣﺎ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﺪرم داود ﮔﻔﺖ: ﭼﻮن در دل‬ ‫ﺗﻮ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪای ﺑﺮای اﺳﻢ ﻣﻦ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﯿﮑﻮ ﮐﺮدی ﮐﻪ اﯾﻦ را در دل ﺧﻮد ﻧﻬﺎدی. 9ﻟﯿﮑﻦ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ‬ ‫را ﺑﻨﺎ ﻧﺨﻮاﻫﯽ ﻧﻤﻮد، ﺑﻠﮑﻪ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﮐﻪ از ﺻﻠﺐ ﺗﻮ ﺑﯿﺮون آﯾﺪ او ﺧﺎﻧﻪ را ﺑﺮای اﺳﻢ ﻣﻦ ﺑﻨﺎ ﺧﻮاﻫﺪ‬ ‫ﮐﺮد. 01ﭘﺲ ﺧﺪاوﻧﺪ ﮐﻼﻣﯽ را ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﺛﺎﺑﺖ ﮔﺮداﻧﯿﺪ و ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی ﭘﺪرم داود ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ، و ﺑﺮ‬ ‫وﻓﻖ آﻧﭽﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﺮ ﮐﺮﺳﯽ اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﻧﺸﺴﺘﻪام و ﺧﺎﻧﻪ را ﺑﻪ اﺳﻢ ﯾﻬﻮه ﺧﺪای اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﻨﺎ‬ ‫ﻧﻤﻮدم. 11و ﺗﺎﺑﻮت را ﮐﻪ ﻋﻬﺪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﮐﻪ آن را ﺑﺎ ﺑﻨﯽاﺳﺮاﺋﯿﻞ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮد در آن ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ در آﻧﺠﺎ‬ ‫ﮔﺬاﺷﺘﻪام.«‬ ‫21و او ﭘﯿﺶ ﻣﺬﺑﺢ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﻀﻮر ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻤﺎﻋﺖ اﺳﺮاﺋﯿﻞ اﯾﺴﺘﺎده، دﺳﺘﻬﺎی ﺧﻮد را‬ ‫ﺑﺮاﻓﺮاﺷﺖ. 31زﯾﺮا ﮐﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎن ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺮﻧﺠﯿﻨﯽ را ﮐﻪ ﻃﻮﻟﺶ ﭘﻨﺞ ذراع، و ﻋﺮﺿﺶ ﭘﻨﺞ ذراع، و‬ ‫ﺑﻠﻨﺪیاش ﺳﻪ ذراع ﺑﻮد ﺳﺎﺧﺘﻪ، آن را در ﻣﯿﺎن ﺻﺤﻦ ﮔﺬاﺷﺖ و ﺑﺮ آن اﯾﺴﺘﺎده، ﺑﻪ ﺣﻀﻮر ﺗﻤﺎﻣﯽ‬ ‫ﺟﻤﺎﻋﺖ اﺳﺮاﺋﯿﻞ زاﻧﻮ زد و دﺳﺘﻬﺎی ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺳﻮی آﺳﻤﺎن ﺑﺮاﻓﺮاﺷﺘﻪ، 41ﮔﻔﺖ: »ای ﯾﻬﻮه ﺧﺪای‬ ‫اﺳﺮاﺋﯿﻞ! ﺧﺪاﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﻪ در آﺳﻤﺎن و ﻧﻪ در زﻣﯿﻦ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﻮر ﺗﻮ ﺑﻪ‬ ‫ﺗﻤﺎﻣﯽ دل ﺧﻮﯾﺶ ﺳﻠﻮک ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﻋﻬﺪ و رﺣﻤﺖ را ﻧﮕﺎه ﻣﯽداری. 51و آن وﻋﺪهای را ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻨﺪه‬ ‫ﺧﻮد ﭘﺪرم داود دادهای، ﻧﮕﺎه داﺷﺘﻪای زﯾ