زرﮔﺮی را اﺟﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﺪاﯾﯽ از آن ﺑﺴﺎزد ﭘﺲ ﺳﺠﺪه ﮐﺮده، ﻋﺒﺎدت ﻧﯿﺰ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. 7آن را ﺑﺮ
دوش ﺑﺮداﺷﺘﻪ، ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ و ﺑﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ و او ﻣﯽاﯾﺴﺘﺪ و از ﺟﺎی ﺧﻮد ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﮐﺮد.
ﻧﺰد او اﺳﺘﻐﺎﺛﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﻨﺪ اﻣﺎ ﺟﻮاب ﻧﻤﯽدﻫﺪ و اﯾﺸﺎن را از ﺗﻨﮕﯽ اﯾﺸﺎن ﻧﺘﻮاﻧﺪ رﻫﺎﻧﯿﺪ.
8اﯾﻦ را ﺑﯿﺎد آورﯾﺪ و ﻣﺮداﻧﻪ ﺑﮑﻮﺷﯿﺪ. و ای ﻋﺎﺻﯿﺎن آن را در دل ﺧﻮد ﺗﻔﮑﺮ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ!
9ﭼﯿﺰﻫﺎی اول را از زﻣﺎن ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﺎد آورﯾﺪ. زﯾﺮا ﻣﻦ ﻗﺎدر ﻣﻄﻠﻖ ﻫﺴﺘﻢ و دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺴﺖ. ﺧﺪا
ﻫﺴﺘﻢ و ﻧﻈﯿﺮ ﻣﻦ ﻧﯽ. 01آﺧﺮ را از اﺑﺘﺪا و آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ واﻗﻊ ﻧﺸﺪه از ﻗﺪﯾﻢ ﺑﯿﺎن ﻣﯽﮐﻨﻢ و ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ
اراده ﻣﻦ ﺑﺮﻗﺮار ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ و ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺴﺮت ﺧﻮﯾﺶ را ﺑﺠﺎ ﺧﻮاﻫﻢ آورد. 11ﻣﺮغ ﺷﮑﺎری را از
ﻣﺸﺮق و ﻫﻢ ﻣﺸﻮرت ﺧﻮﯾﺶ را از ﺟﺎی دور ﻣﯽﺧﻮاﻧﻢ. ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ و اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺠﺎ ﺧﻮاﻫﻢ آورد و ﺗﻘﺪﯾﺮ
ﻧﻤﻮدم و اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ وﻗﻮع ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﯿﺪ. 21ای ﺳﺨﺘﺪﻻن ﮐﻪ از ﻋﺪاﻟﺖ دور ﻫﺴﺘﯿﺪ ﻣﺮا ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ.
31ﻋﺪاﻟﺖ ﺧﻮد را ﻧﺰدﯾﮏ آوردم و دور ﻧﻤﯽﺑﺎﺷﺪ و ﻧﺠﺎت ﻣﻦ ﺗﺄﺧﯿﺮ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﻧﻤﻮد و ﻧﺠﺎت را ﺑﻪ
ﺟﻬﺖ اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﮐﻪ ﺟﻼل ﻣﻦ اﺳﺖ در ﺻﻬﯿﻮن ﺧﻮاﻫﻢ ﮔﺬاﺷﺖ.
74
ای ﺑﺎﮐﺮه دﺧﺘﺮ ﺑﺎﺑﻞ ﻓﺮود ﺷﺪه، ﺑﺮ ﺧﺎک ﺑﻨﺸﯿﻦ و ای دﺧﺘﺮ ﮐﻠﺪاﻧﯿﺎن ﺑﺮ
زﻣﯿﻦ ﺑﯽﮐﺮﺳﯽ ﺑﻨﺸﯿﻦ زﯾﺮا ﺗﻮ را دﯾﮕﺮ ﻧﺎزﻧﯿﻦ و ﻟﻄﯿﻒ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ. 2دﺳﺘﺎس را ﮔﺮﻓﺘﻪ، آرد را
ﺧﺮد ﮐﻦ. ﻧﻘﺎب را ﺑﺮداﺷﺘﻪ، داﻣﻨﺖ را ﺑﺮ ﮐﺶ و ﺳﺎﻗﻬﺎ را ﺑﺮﻫﻨﻪ ﮐﺮده، از ﻧﻬﺮﻫﺎ ﻋﺒﻮر ﮐﻦ. 3ﻋﻮرت
ﺗﻮ ﮐﺸﻒ ﺷﺪه، رﺳﻮاﯾﯽ ﺗﻮ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﻣﻦ اﻧﺘﻘﺎم ﮐﺸﯿﺪه، ﺑﺮ اﺣﺪی ﺷﻔﻘﺖ ﻧﺨﻮاﻫﻢ ﻧﻤﻮد. 4و اﻣﺎ
ﻧﺠﺎت دﻫﻨﺪه ﻣﺎ اﺳﻢ او ﯾﻬﻮه ﺻﺒﺎﯾﻮت و ﻗﺪوس اﺳﺮاﺋﯿﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. 5ای دﺧﺘﺮ ﮐﻠﺪاﻧﯿﺎن ﺧﺎﻣﻮش
ﺑﻨﺸﯿﻦ و ﺑﻪ ﻇﻠﻤﺖ داﺧﻞ ﺷﻮ زﯾﺮا ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﺗﻮ را ﻣﻠﮑﻪ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺧﻮاﻧﺪ. 6ﺑﺮ ﻗﻮم ﺧﻮد ﺧﺸﻢ
ﻧﻤﻮده و ﻣﯿﺮاث ﺧﻮﯾﺶ را ﺑﯽﺣﺮﻣﺖ ﮐﺮده، اﯾﺸﺎن را ﺑﻪ دﺳﺖ ﺗﻮ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻧﻤﻮدم. ﺑﺮ اﯾﺸﺎن رﺣﻤﺖ
ﻧﮑﺮده، ﯾﻮغ ﺧﻮد را ﺑﺮ ﭘﯿﺮان ﺑﺴﯿﺎر ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺳﺎﺧﺘﯽ. 7و ﮔﻔﺘﯽ ﺗﺎ ﺑﻪ اﺑﺪ ﻣﻠﮑﻪ ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﻮد. و اﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ
را در دل ﺧﻮد ﺟﺎ ﻧﺪادی و ﻋﺎﻗﺒﺖ آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﯾﺎد ﻧﯿﺎوردی.
8ﭘﺲ اﻵن ای ﮐﻪ در ﻋﺸﺮت ﺑﺴﺮ ﻣﯽﺑﺮی و در اﻃﻤﯿﻨﺎن ﺳﺎﮐﻦ ﻫﺴﺘﯽ اﯾﻦ را ﺑﺸﻨﻮ. ای ﮐﻪ
در دل ﺧﻮد ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ و ﻏﯿﺮ از ﻣﻦ دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺴﺖ و ﺑﯿﻮه ﻧﺨﻮاﻫﻢ ﺷﺪ و ﺑﯽاوﻻدی را
ﻧﺨﻮاﻫﻢ داﻧﺴﺖ. 9ﭘﺲ اﯾﻦ دو ﭼﯿﺰ ﯾﻌ